مهربان ترین حاکم: نقد نظریه خشونت در عصر ظهور

مشخصات کتاب

سرشناسه:ملاحسنی، داود، 1367 -

عنوان و نام پدیدآور:مهربان ترین حاکم ((نقد نظریه خشونت در عصر ظهور))/ نویسنده داود ملاحسنی.

مشخصات نشر:قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود( عج)، 1393.

مشخصات ظاهری:144 ص.؛ 5/21×5/14س م.

شابک: 7-63-7120-600-978

وضعیت فهرست نویسی:فیپا

موضوع:مهدویت

موضوع:مهدویت-- احادیث

رده بندی کنگره: 1393 9م73م/BP 224

رده بندی دیویی:462/297

شماره کتابشناسی ملی: 3725493

ص :1

اشاره

سرشناسه: ملاحسنی، داود، 1367 -

عنوان و نام پدیدآور: مهربان ترین حاکم ((نقد نظریه خشونت در عصر ظهور)) / نویسنده داود ملاحسنی.

مشخصات نشر: قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج)،1393.

مشخصات ظاهری: 144 ص.؛ 21/5 * 41/5 س م.

شابک: 7-63-7120-600-978

وضعیت فهرست نویسی: فیپا

موضوع: مهدویت

موضوع: مهدویت -- احادیث

رده بندی کنگره: BP 224 /م 73 م 9 1393

رده بندی دیویی: 297/462

شماره کتابشناسی ملی:3725493

مهربان ترین حاکم

مؤلف: داوود ملاحسنی

ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف

ویراستار: فاطمه اکبری

طراح جلد و صفحه آرا: مسعود سلیمانی

نوبت چاپ: اول / زمستان 1393

شابک: 7-63-7120-600-978

شمارگان: 1000 نسخه

قیمت: 6000 تومان

تمامی حقوق ض محفوظ است.

قم: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف / خیابان شهدا/ کوچه آمار (22) / بن بست شهید علیان/ پ: 26 / همراه: 09109678911 / تلفن: 37749565 و 37737801 (داخلی 117 و 116)/37841130 (فروش) / 37841131 (مدیریت) / فاکس: 37737160 و 37744273

تهران: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف / تلفن: 88959049 / فاکس: 88981389 / ص. پ: 355-15655

www.mahdi313.com

www.mahdaviat.ir

info@mahdaviat.ir

Entesharat bonyad@chmail.ir

ص:2

ص:3

ص:4

تقدیم به:

یگانه منجی بشریت حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف همو که؛

اگر چه سینه ها لبریز فریاد است و روح و جان ما آلوده از ظلم و بیداد ولی به امید وی دست دعامان به سمت آسمان رفته و روز جمعه دلهامان به سمت کعبه می چرخد... به این امید که پیش از رفتن خورشید از دروازه های شب طلوع دیگری جان جهان را آذین سازد.

ص:5

تشکر و قدردانی

سپاس خدای را که سخنوران، در ستودن او بمانند و شمارندگان، شمردن نعمت های او ندانند و کوشندگان، حق او را گزاردن نتوانند. و سلام و دورد بر محمّد و خاندان پاک او، طاهران معصوم، هم آنان که وجودمان وامدار وجودشان است؛ و نفرین پیوسته بر دشمنان ایشان تا روز رستاخیز...

براساس وظیفه شایسته است که:

از پدر و مادر عزیزم، این دو معلم بزرگوارم که همواره بر کوتاهی و درشتی من، قلم عفو کشیده؛ کریمانه از کنار غفلت هایم گذشته اند و در تمام عرصه های زندگی یار و یاوری بی چشم داشت برای من بوده اند؛

و از استاد با کمالات و شایسته؛ جناب آقای دکتر دیاری که در کمال سعه صدر، با خوش خلقی و فروتنی، از هیچ کمکی در این عرصه بر من دریغ نکردند و زحمت راهنمایی این پایان نامه را برعهده گرفتند؛

و همچنین از جناب حجت الاسلام والمسلمین نصرت الله آیتی (عضو هیئت علمی پژوهشکده آینده روشن) و حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی برای هدایت های علمی ایشان تشکر می کنم.

باشد که این کم ترین، بخشی از زحمات آنان را سپاس گوید.

ص:6

فهرست مطالب

مقدمه 9

فصل اول: روایات بیانگر کشتار و خونریزی در عصر ظهور (دیدگاه افراطی)

1. روایات مربوط به خونریزی ها و کشتارهای پیش از ظهور 15

1-1. روایات صریح 15

1-2. روایات غیر صریح 21

2. روایات مربوط به کشتار و خونریزی پس از ظهور 23

3. روایات مربوط به کشتار و خونریزی هنگام ظهور 24

3-1. روایات ابوبصیر 25

3-2. روایات ابوهریره 32

3-3. روایات مفضل بن عمر 35

3-4. روایات ابوجارود 38

3-5. روایات مرفوعه، مرسل و غیر مسند 41

3-6. روایات متفرقه 58

پاسخی دیگر در نقد دیدگاه افراطی 76

الف) جنگ ذات العیون (سال دوازده ه -. ق، زمان خلیفه اول ابوبکر) 76

ب) کشتار هفتاد هزار نفر برای یک قسم (سال دوازده ه -. ق، زمان خلیفه اول ابوبکر) 80

ج) کشتار سی هزار نفر در یک روز (سال 12 هجری قمری، زمان خلیفه اول ابوبکر) 81

ص:7

د) کشتار یک صد هزار نفر را در یک روز (سال سیزده ه -. ق، زمان خلیفه دوم عمر) 82

ه) کشتار چهل هزار نفر، در یک روز (سال 14، زمان خلیفه دوم عمر) 82

و) جنگ برای آب و غذا و غنیمت (سال چهارده ه -. ق، زمان خلیفه دوم عمر) 84

ز) فتح همدان و کشته های بی شمار (سال 27 ه -. ق، زمان خلیفه سوم عثمان) 85

ح) پول بدهید، از شهرتان خارج می شویم (سال 27 ه -. ق، زمان خلیفه سوم عثمان (86

ط) جنگ گرگان، همه را کشتند، جز یک نفر (سال سی ه -. ق، قمری، زمان خلیفه سوم عثمان) 87

4. یک شبهه و پاسخ به آن 88

نتیجه گیری 96

فصل دوم: انقیاد تام خلایق بدون هیچگونه خونریزی و کشتار (دیدگاه تفریطی)

1. بیان و نقد روایاتی که این دیدگاه را بازگو و تقویت می کند 100

2. روایات متعارض و بیان دیدگاه صحیح 102

نتیجه گیری 105

فصل سوم: همسانی سیره حکومتی مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف

با سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله (دیدگاه میانه)

1. وحدت رویه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام 108

2. چگونگی رفتار امیر المومنین علی علیه السلام با دشمنان 111

3. چگونگی مقابله حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف با دشمنان حقیقی 115

نتیجه گیری نهایی 118

ملحقات و ضمائم 121

فهرست روایات 122

اسامی و شرح حال تفصیلی راویان 128

حال رجال در یک نگاه 134

فهرست منابع 137

ص:8

مقدمه

مبحث مهدویت، بحثی مشترک میان تمامی ادیان و مذاهب است و همگی منتظر یک منجی هستند که با آمدن وی تمامی جهان پر از عدل و داد شود. باید گفت در این میان دشمنان و فرصت طلبان نیز وارد این بحث مهم شده، هرکدام به فراخور حال خویش به این بحث بسیار مهم آسیب زده، آن را منحرف کرده و چهره قیام و عدالت فراگیر او را مخدوش ساخته اند.

از جمله مباحثی که در این میان بسیار مهم و قابل توجه است، اندیشه و ذهنیت رایج مسلمانان است. آنان بر این باورند که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با چهره ای خشن ظهور می کند و با تکیه بر شمشیر و کشتارِ مخالفان خود به تشکیل حکومت و کسب قدرت موفق می شود. این ذهنیت و تصور از چهره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در روایاتی ریشه دارد که در این باره در برخی کتابها نوشته می شود و گاه بر روی منبرها برای مردم بازگو می گردد. به موجب پاره ای از این روایات، که از نظر سندی و متنی مشکل جدی دارند، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به هنگام ظهور چنان با خشونت و درشتی با مردم رفتار می کند و کشتار و خونریزی به راه می اندازد که بیشتر آنان آرزو می کنند ای کاش هرگز او را نبینند و عده ای دیگر نیز نسبت به ایشان دچار تردید می شوند و او را از آل محمد صلی الله علیه و آله نمی دانند.

ص:9

در مقابل این دیدگاه برخی دیگر بر این باورند که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به هنگام ظهور از راه ولایت و تصرف تکوینی همه خلایق را مطیع و مسخّر خود می کند و کارها را با اعجاز و به صورت غیر عادی انجام می دهد؛ بنابراین اصلاً از کشتار و جنگ با مخالفان هیچ خبری نیست آن چنان که حتی به اندازه خونریزی حجامت هم خونی ریخته نمی شود و تمامی امور به آسانی و بدون هیچ زحمتی پیش می رود.

ما در این نوشتار برآنیم که به نقد و بررسی این دو دیدگاه افراطی و تفریطی بپردازیم و یک دیدگاه میانه و درست از چهره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به هنگام ظهور و قیام به نمایش بگذاریم و به این نتیجه برسیم که روایاتی که این دو اندیشه نادرست را بیان می کنند، دچار مشکل سندی و محتوایی هستند؛ همچنین نشان دهیم که ظهور حضرت نه آن قدر با خونریزی و کشتار انجام می شود که از دیدگاه عقل و شرع بعید به نظر می رسد و نه آن چنان از جنگ با دشمنان به دور است که بتوان گفت همه کارها به آسانی و راحتی انجام می پذیرد بلکه از آن جا که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مظهر رحمة للعالمین است و خواستار هدایت همۀ مردم می باشند، آنان را به سوی حق دعوت می کند اما به ناچار با دشمنان حقیقی خداوند که به هیچ وجه حق را نمی پذیرند و همواره خواستار سلطه جویی، قدرت طلبی و ظلم وستم بر مردم هستند، وارد جنگ می شود تا آنها را از بین ببرد و زمین را از آلودگی وجود آنان پاک کند و عدل و عدالت را در همه زمین برقرار نماید.

با توجه به اینکه در برخی روایات مربوط به ویژگی ها و شرایط ظهور حکومت جهانی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مطالبی غیر واقعی و برساخته از دروغ به پیشوایان

ص:10

معصوم دین نسبت داده شده است، زدودن غبار دروغ و افتراء از چهره احادیث مربوط به قیام مصلح کل و موعود آخرالزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و پاسخگویی به شبهات و نیز بیان واقعیت های قیام براساس عدالت و معنویت آن حضرت، امری بایسته و ضروری می نماید.

هدف از انجام این تحقیق پاکسازی افکار دربارۀ چهره قیام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از خشونت و کشتار به چهره ای از عدل و داد و رأفت و ایجاد انگیزه و گرایش در مردم برای هرچه نزدیک تر شدن قیام و ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است.

حال با توجه به این توصیفات این پرسش اصلی پیش می آید که:

- چگونه و با چه مبنا و معیاری می توان درستی روایاتی را که بیانگر قیام امام همراه با خشونت و کشتار است را شناسایی کرد؟

- مصادر و سندهای روایاتی که بر قیام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و همراهی آن با شمشیر و خشونت دلالت می کند تا چه حد دارای اعتبار و قابل پذیرش هستند؟

- آیا دیدگاهی که قیام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را بدون هیچگونه درگیری توصیف می کند، پذیرفتنی و قابل اثبات است؟

- امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پیش از رویارویی و درگیری چه اقدامات اولیه ای برای هدایت و اصلاح مخالفان انجام می دهد؟

در مقام پاسخ به این پرسش ها می توان چنین فرضیاتی را ارائه و به بررسی آنها پرداخت:

- با معیار بررسی سند روایاتی که بیانگر قیام همراه با درگیری و کشتار افراطی است، مشخص می شود که این روایات دارای مشکل سندی و غیر قابل اعتماد هستند.

ص:11

- اسناد و بعضی از منابع این روایات که بر قیام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و همراهی آن با شمشیر و خشونت دلالت می کند، دچار تردید و ضعف است.

- روایاتی که بیانگر دیدگاه تفریطی هستند و قیام حضرت را بدون کوچکترین درگیری و کشتار معرفی می کنند، مشکل جدّی سندی و دلالی دارند و بی اعتبار می باشند.

- سیره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همان سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام است؛ بنابراین رفتار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به هنگام رویارویی با مخالفان نیز پیرو سیره جد بزرگوارشان خواهد بود. قیام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همراه با جنگ و درگیری هایی است که پیش از آن هدایت و روشنگری انجام شده باشد؛ اما این جنگ ها به صورت افراطی و تفریطی که برخی روایات بیانگر آن است، انجام نمی گیرد.

و همچنین امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به هنگام قیام با دشمنان حقیقی خدا، با آنان به طور قاطع برخورد می کند و با دوستان خدا رئوف و مهربان است.

ص:12

فصل اول: روایات بیانگر کشتار و خونریزی در عصر ظهور (دیدگاه افراطی)

اشاره

ص:13

اخبار و روایاتی که در آنها کشتار و خونریزی در حجم گسترده ای مطرح شده اند، به سه دسته تقسیم می شوند. دسته ای از آنها به ملاحم، فتن و خونریزی های پیش از ظهور مربوط می شود و به دوران ظهور و قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هیچ ارتباطی ندارد و تنها به اوضاع نابسامان جهان پیش از ظهور اشاره می کند که ممکن است برخی آن را به اشتباه به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نسبت داده باشند.

دسته ای دیگر از این روایات به دوران پس از حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف؛ یعنی دوران رجعت مربوط می باشد که باید گفت این مقوله هم با دوران ظهور و حکومت امام ارتباطی ندارد. در این جا توضیح یک نکته ضروری می نماید و آن این که ما در بیان روایات کشتار به هنگام رجعت در پی بررسی سندی و متنی آنها نیستیم و فقط این حقیقت روشن را بیان می کنیم که برخی از کشتارهایی که ممکن است به حضرت نسبت داده شود، مربوط به دوره رجعت است و هیچ ارتباطی به ایشان ندارد.

دسته آخر این روایات که در آنها کشتار در حجم وسیع مطرح شده است و مهم ترین و گسترده ترین بخش تحقیق ما را دربر می گیرد کشتارها و خونریزی های وسیع مربوط به هنگام ظهور و حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است که باید گفت این روایات از نظر سندی و متنی مشکل جدّی دارند و برخی از آنها

ص:14

با اغراض گوناگونی به کتاب های روایی وارد شده اند. این روایات نیز در ادامه خواهد آمد و به دقت نقد و بررسی خواهد شد.

پس از مروری کلّی بر این سه دسته از روایات، هر یک از این دسته ها را به طور جداگانه بررسی می نماییم.

1. روایات مربوط به خونریزی ها و کشتارهای پیش از ظهور

اشاره

روایات مربوط به خونریزی ها و کشتارهای پیش از ظهور به دو شکل است: گروهی از آنها به روشنی می گوید که پیش از روی دادن ظهور امام در جهان مرگ و کشتار زیاد است و گروهی دیگر از روایات بیانگر جنگ ها و قتل و غارت ها بین صنوف گوناگون همچون سفیانی و مخالفان وی می باشد که نشانگر کشتار و خونریزی گسترده پیش از ظهور است.

1-1. روایات صریح

ابتدا به بیان روایاتی می پردازیم که به طور صریح به کشتارها و خونریزی های وسیع پیش از ظهور اشاره می کند:

1-1-1.وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الْحُسَیْنِ بن سَعِیدٍ عَنْ صَفْوَانَ بن یحْیَی عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بن الْحَجَّاجِ عَنْ سُلَیْمَانَ بن خَالِدٍ قَالَ: سَمِعْتُ اباعَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: قُدَّامَ الْقَائِمِ مَوْتَتَانِ مَوْتٌ أَحْمَرُ وَ مَوْتٌ أَبْیَضُ حَتَّی یَذْهَبَ مِنْ کُلِّ سَبْعَةٍ خَمْسَةٌ الْمَوْتُ الْأَحْمَرُ السَّیْفُ وَ الْمَوْتُ الْأَبْیَضُ الطَّاعُونُ.(1)

سلیمان بن خالد گوید:

ص:15


1- (1)محمدبن علی، ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمه، تصحیح علی اکبر غفاری، قم، موسسه نشر اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1405 ق، ج 2، ص 655.

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: پیش از قیام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف دو مرگ و میر عمومی رخ می دهد، یکی مرگ سرخ و دیگر مرگ سپید، تا به جایی که از هر هفت تن پنج تن برود. مرگ سرخ با شمشیر و مرگ سپید با طاعون است.

1-1-2.وَ قَالَ علی بن موسی الرضا علیه السلام: «قُدَّامَ هَذَا الْأَمْرِ قَتْلٌ بَیُوحٌ». قُلْتُ: وَ مَا الْبَیُوحُ؟ قَالَ: «دَائِمٌ لَا یَفْتُرُ».(1)

امام رضا علیه السلام فرموده:

پیش روی این امر (قیام حضرت) کشتاری بیوح می باشد. پرسیدم: بیوح چیست؟ امام علیه السلام فرمودند: کشتاری وسیع و دائم که قطع نمی شود.

1-1-3.وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ وَ مُحَمَّدِ بن مُسْلِمٍ قَالا: سَمِعْنَا اباعَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: لَا یَکُونُ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّی یَذْهَبَ ثلث [ثُلُثَا] النَّاسِ. فَقِیلَ لَهُ: إِذَا ذَهَبَ ثلث [ثُلُثَا] النَّاسِ فَمَا یَبْقَی؟ فَقَالَ علیه السلام: أَ مَا تَرْضَوْنَ أَنْ تَکُونُوا الثُّلُثَ الْبَاقِیَ.(2)

ابوبصیر و محمّدبن مسلم گویند از امام صادق علیه السلام شنیدیم که می فرمود:

این امیر واقع نشود تا آنکه دوسوم مردم از بین بروند، گفته شد: چون دوسوم مردم از بین بروند پس چه کسی باقی می ماند؟ فرمود: آیا دوست نمی دارید که شما آن ثلث باقی باشید؟!

1-1-4.أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بن محَمَّدِ بن سعِیدٍ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ هِشَامِ بن سَالِمٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: النِّدَاءُ حَقٌّ؟ قَالَ: إِی وَ اللَّهِ حَتَّی یَسْمَعَهُ کُلُّ قَوْمٍ بِلِسَانِهِمْ وَ قَالَ علیه السلام: لَا یَکُونُ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّی

ص:16


1- (1)عبدالله بن جعفر، حمیری، قرب الاسناد، تحقیق موسسه آل البیت لاحیاء التراث، چاپ اول، قم، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1413 ق، ص 170.
2- (2) ابن بابویه، محمدبن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 655-656.

یَذْهَبَ تِسْعَةُ أَعْشَارِ النَّاس.(1)

زراره گوید:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم که آن آواز (آسمانی) حقیقت دارد؟ فرمود: آری به خدا قسم؛ چندان که هر قومی به زبان خودشان آن را می شنوند و فرمود: این امر نخواهد شد تا زمانی که نه دهم مردم از بین بروند.

1-1-5.أَخْبَرَنَا عَلِیُّ بن الْحُسَیْنِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بن یَحْیَی الْعَطَّارُ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بن حَسَّانَ الرَّازِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بن عَلِیٍّ الْکُوفِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بن جَبَلَةَ عَنْ عَلِیِّ بن أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ مَتَی خُرُوجُ الْقَائِمِ علیه السلام؟... ثُمَّ قَالَ: یَا ابامُحَمَّدٍ إِنَّهُ لَا بُدَّ أَنْ یَکُونَ قُدَّامَ ذَلِکَ الطَّاعُونَانِ؛ الطَّاعُونُ الْأَبْیَضُ وَ الطَّاعُونُ الْأَحْمَر. ُقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ أَیُّ شَیْ ءٍ هُمَا؟ فَقَالَ: أَمَّا الطَّاعُونُ الْأَبْیَضُ فَالْمَوْتُ الْجَارِفُ وَ أَمَّا الطَّاعُونُ الْأَحْمَرُ فَالسَّیْف.(2)

ابوبصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده؛ گوید:

به آن حضرت عرض کردم: فدایت گردم خروج قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف چه زمانی خواهد بود؟... سپس فرمود: ای أبامحمّد ناگزیر پیش از وقوع آن، دو طاعون روی خواهد داد: طاعون سفید و طاعون سرخ، عرض کردم: فدایت گردم آن دو چه هستند؟ فرمود: [امّا] طاعون سفید مرگ همه گیر و عمومی است و امّا طاعون سرخ

ص:17


1- (1)نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت نعمانی، تحقیق فارس حسون، چاپ اول، قم، انوارالهدی، 1422 ق، ص 282-283، ب 14، ح 54.
2- (2) نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت نعمانی، تحقیق فارس حسون، چاپ اول، قم، انوارالهدی، 1422 ق، ص 301، ب 16، ح 6.

همان شمشیر است.

1-1-6.أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بن مُحَمَّدِ بن سَعِیدٍا بن عُقْدَةَ قَالَ: حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بن یوسُفَ بن یَعْقُوبَ ابوالْحَسَنِ الْجُعْفِیُّ مِنْ کِتَابِهِ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بن مِهْرَانَ عَن الْحَسَنِ بن علِیِّ بن أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قَالَ ابوعَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: لَا بُدَّ أَنْ یَکُونَ قُدَّامَ الْقَائِمِ سَنَةٌ یَجُوعُ فِیهاالنَّاسُ وَ یُصِیبُهُمْ خَوْفٌ شَدِیدٌ مِنَ الْقَتْلِ وَ نَقْصٌ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ فَإِنَّ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اللَّهِ لَبَیِّنٌ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ: وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِین.(1)

ابوعبداللَّه علیه السلام فرمود:

ناچار باید پیش از قیام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف سالی باشد که مردم در آن سال گرسنه بمانند و از دو ناحیه ترس و سختی آنان را فرا گیرد از کشتار و از کم بود ثروتها و جانها و میوه ها و این مطلب در کتاب خدا به طور روشن بیان شده است؛ سپس این آیه را تلاوت فرمود: علیه السلام وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرِینَ 2

1-1-7.أَخْبَرَنَا عَلِیُّ بن الْحُسَیْنِ قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بن یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بن حَسَّانَ الرَّازِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بن عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بن أَبِی الْبِلَادِ عَنْ عَلِیِّ بن مُحَمَّدِ بن الْأَعْلَمِ الْأَزْدِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: بَیْن یَدَیِ الْقَائِمِ مَوْتٌ أَحْمَرُ وَ مَوْتٌ أَبْیَضُ وَ جَرَادٌ فِی حِینِهِ وَ جَرَادٌ فِی غَیْرِ حِینِهِ أَحْمَرُ کَالدَّمِ فَأَمَّا الْمَوْتُ

ص:18


1- (1)همان، ص 259، ب 14، ح 6.

الْأَحْمَرُ فَبِالسَّیْفِ وَ أَمَّا الْمَوْتُ الْأَبْیَضُ فَالطَّاعُون.(1)

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:

پیشاپیش قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف مرگ سرخ و مرگ سفید و ملخی فصلی و ملخی غیر فصلی که همچون خون سرخ رنگ است، خواهد بود اما مرگ سرخ به وسیله شمشیر است و اما مرگ سفید یعنی طاعون.

1-1-8.حَدَّثَنَا یَحْیَی بن الْیَمَانِ، عَنْ کَیْسَانَ الرُّوَاسِیِّ الْقَصَّارِ، وَکَانَ ثِقَةً قَالَ: حَدَّثَنِی مَوْلَایَ، قَالَ: سَمِعْتُ عَلِیًّا، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ یَقُولُ: لَا یَخْرُجُ الْمَهْدِیُّ حَتَّی یُقْتَلَ ثُلُثٌ، وَیَمُوتُ ثُلُثٌ، وَیَبْقَی ثُلُثٌ.(2)

امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:

حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام نمی کند مگر اینکه یک سوم مردم کشته شوند و یک سوم دیگر آن بمیرند و یک سوم آخر باقی بمانند.

1-1-9.وَ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بن الْخَصِیبِ عَنْ أَبِی الْمُطَّلِبِ جَعْفَرِ بن مُحَمَّدِ بن الْمُفَضَّلِ عَنْ مُحَمَّدِ بن سِنَانٍ الزَّاهِرِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بن عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنْ مَدِیحِ بن هَارُونَ بن سَعْدٍ، قَالَ: سَمِعْتُ ابا الطُّفَیْلِ عَامِرَ بن وَاثِلَةَ یَقُولُ: سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَقُولُ لِعُمَر... عُمَرُ وَ قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِمَّا تَقُولُ، فَهَلْ لَکَ عَلَامَةٌ؟ قَالَ: نَعَمْ قَتْلٌ فَظِیعٌ، وَ مَوْتٌ سَرِیعٌ، وَ طَاعُونٌ شَنِیعٌ، وَ لَا یَبْقَی مِنَ النَّاسِ فِی ذَلِکَ إِلَّا ثُلُثُهُم.(3)

امیرالمومنین علیه السلام در پاسخ به سوال عمر که از ایشان پرسید آیا برای آن (خروج قائم) علامتی است؟ فرمود:

ص:19


1- (1)نعمانی، محمدبن ابراهیم، الغیبة، تحقیق فارس حسون، چاپ اول، قم، انوارالهدی، ص 286، ب 14، ح 61.
2- (2) نعیم بن حماد، مروزی، الفتن، تحقیق سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، 1414 ق، ج 1، ص 333، ح 959.
3- (3) خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایه الکبری، چاپ اول، بیروت، موسسه البلاغ، 1406 ق، ص 31-32.

بلی، کشتاری وحشتناک و موتی سریع و طاعونی نفرت انگیز؛ و درآن زمان تنها یک سوم مردم باقی می مانند.

1-1-10.أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بن مُحَمَّدِ بن سَعِیدٍ ابن عُقْدَةَ قَالَ: حَدَّثَنِی أَحْمَد ُبن یُوسُفَ بن یَعْقُوبَ ابوالْحَسَنِ الْجُعْفِیُّ مِنْ کِتَابِهِ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیل ُبن مِهْرَانَ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَن ُبن عَلِی ِّبن أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِیهِ وَ وُهَیْبِ بن حَفْصٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بن عَلِیٍّ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ:... لَا یَقُومُ الْقَائِمُ علیه السلام إِلَّا عَلَی خَوْفٍ سَدِیدٍ [شَدِیدٍ] مِنَ النَّاسِ وَ زَلَازِلَ وَ فِتْنَةٍ وَ بَلَاءٍ یُصِیبُ النَّاسَ وَ طَاعُونٍ قَبْلَ ذَلِکَ وَ سَیْفٍ قَاطِعٍ بَیْنَ الْعَرَب....(1)

امام باقر علیه السلام فرمودند:

قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام نمی کند مگر در حال ترس سخت مردم و زلزله ها و گرفتاری و بلایی که مردم را فرا می گیرد و پیش از آن طاعون و شمشیری برنده در میان عرب.

1-1-11.أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بن مُحَمَّد ِبن سَعِیدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّد ُبن الْمُفَضَّل ِبن إِبْرَاهِیمَ وَ سَعْدَان ُبن إِسْحَاق َبن سَعِیدٍ وَ أَحْمَد ُبن الْحُسَیْن ِبن عَبْدِ الْمَلِکِ وَ مُحَمَّد ُبن أَحْمَد َبن الْحَسَنِ الْقَطَوَانِیُّ قَالُوا جَمِیعاً: حَدَّثَنَا الْحَسَن ُبن مَحْبُوبٍ الزَّرَّادُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّه ِبن سِنَانٍ قَالَ: سَمِعْتُ ابا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: یَشْمَلُ النَّاسَ مَوْتٌ وَ قَتْلٌ حَتَّی یَلْجَأَ النَّاسُ عِنْدَ ذَلِکَ إِلَی الْحَرَمِ فَیُنَادِی مُنَادٍ صَادِقٌ مِنْ شِدَّةِ الْقِتَالِ فِیمَ الْقَتْلُ وَ الْقِتَالُ؟ صَاحِبُکُمْ فُلَانٌ.(2)

عبداللَّه بن سنان گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرماید:

ص:20


1- (1)نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص 262، ب 14، ح 13.
2- (2) همان.

مردم را مرگ و کشتاری فرا گیرد تا آن جا که مردم در آن حال به حرم پناه جویند، پس ندا کننده ای صادق از شدّت کشتار آواز دهد: کشت و کشتار برای چیست؟ صاحب شما، فلانی است.

1-1-12.أَحْمَد ُبن مُحَمَّد ِبن سَعِید ٍابن عُقْدَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّد ُبن الْمُفَضَّل ِبن إِبْرَاهِیمَ بن قَیْسٍ وَ سَعْدَانُ بن إِسْحَاق َبن سَعِیدٍ وَ أَحْمَد ُبن الْحُسَیْن ِبن عَبْدِ الْمَلِکِ وَ مُحَمَّد ُبن أَحْمَد َبن الْحَسَنِ الْقَطَوَانِیُّ قَالُوا جَمِیعاً: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بن مَحْبُوبٍ عَنْ إِبْرَاهِیم َبن زِیَادٍ الْخَارِقِیِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام کَانَ ابوجَعْفَرٍ علیه السلام یقُولُ: لِقَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ غَیْبَتَانِ إِحْدَاهُمَا أَطْوَلُ مِنَ الْأُخْرَی فَقَالَ: نَعَمْ وَ لَا یَکُونُ ذَلِکَ حَتَّی یَخْتَلِفَ سَیْفُ بنی فُلَانٍ وَ تَضِیقَ الْحَلْقَةُ وَ یَظْهَرَ السُّفْیَانِیُّ وَ یَشْتَدَّ الْبَلَاءُ وَ یَشْمَلَ النَّاسَ مَوْتٌ وَ قَتْلٌ یَلْجَئُونَ فِیهِ إِلَی حَرَمِ اللَّهِ وَ حَرَمِ رَسُولِه صلی الله علیه و آله.(1)

ابوبصیر گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: ابوجعفر علیه السلام می فرمود: قائم آل محمّد عجل الله تعالی فرجه الشریف را دو غیبت است که یکی از دیگری طولانی تر است. فرمود: آری و این کار نخواهد شد تا آنکه بنی فلان شمشیر به روی همدیگر بکشند و حلقه جنگ تنگ تر شود و سفیانی ظاهر شود و گرفتاری به شدّت برسد، مردم را مرگی و کشتاری فرا گیرد که به حرم خدا و حرم رسولش صلی الله علیه و آله پناه برند.

1-2. روایات غیر صریح

دسته ای دیگر از احادیث بیانگر جنگ هاو کشتار گروه های مختلف از جمله سفیانی و... می باشد که می توان گفت این روایات به گونه ای کشتار زیاد پیش از

ص:21


1- (1)همان، ص 275، ب 14، ح 35.

ظهور (به طور غیر صریح) را نشان می دهد.

1-2-1.حَدَّثَنَا الْوَلِیدُ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ، عَنِ الْوَلِیدِ بن هِشَامٍ الْمُعَیْطِیِّ، عَنْ أَبَانَ بن الْوَلِیدِ بن عُقْبَة َبن أَبِی مُعَیْطٍ، سَمِع َابن عَبَّاسٍ، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ یَقُولُ: یَخْرُجُ السُّفْیَانِیُّ فَیُقَاتِلُ حَتَّی یَبْقُرَ بُطُونَ النِّسَاءِ، وَیَغْلِی الْأَطْفَالَ فِی الْمَرَاجِلِ.(1)

ابن عباس گوید: سفیانی قیام می کند و چنان می جنگد تا آن جا که شکم زنان را می درد و کودکان را در دیگ هامی جوشاند.

1-2-2.حَدَّثَنَا الْحَکَمُ بن نَافِعٍ، عَنْ جَرَّاحٍ، عَنْ أَرْطَاةَ، قَالَ: یَدْخُلُ السُّفْیَانِیُّ الْکُوفَةَ فَیَسْبِیهَا ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ، وَیَقْتُلُ مِنْ أَهْلِهَا سِتِّینَ أَلْفًا.(2)

ارطاة گوید: سفیانی داخل کوفه می شود و سه روز آن جا را به بند می کشد و شش هزار نفر از اهالی آن جا را می کشد.

1-2-3.حَدَّثَنَا الْحَکَمُ بن نَافِعٍ، عَنْ جَرَّاحٍ، عَنْ أَرْطَاةَ، قَالَ: یَقْتُلُ السُّفْیَانِیُّ کُلَّ مَنْ عَصَاهُ، وَیَنْشُرُهُمْ بِالْمَنَاشِیرِ وَیَطْبخُهُمْ بِالْقُدُورِ سِتَّةَ أَشْهُرٍ.(3)

نیز ارطاة گوید: سفیانی هرکس را که با او به مخالفت بپردازد می کشد و آن ها را اره کرده و در دیگ هایی می جوشاند به مدت شش ماه.

1-2-4.حَدَّثَنَا مُحَمَّدُبن عَبْدِ اللَّهِ التِّیهِرْتِیُّ، عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بن مَسْلَمَةَ، سَمِعَ اباقَبِیلٍ، یَقُولُ: یَبْعَثُ السُّفْیَانِیُّ جَیْشًا إِلَی الْمَدِینَةِ فَیَأْمُرُ بِقَتْلِ کُلِّ مَنْ کَانَ فِیهَا مِنْ بنی هاشِمٍ حَتَّی الْحُبَالَی.(4)

ص:22


1- (1)مروزی، نعیم بن حماد، الفتن، ج 1، ص 306، ح 889.
2- (2) همان، ص 308، ح 893.
3- (3) همان، ص 94، ح 223.
4- (4) همان، ص 326، ح 931.

روایت است که ابوقبیل گفته: سفیانی سپاهی را به سوی مدینه روانه می کند و به آنها دستور می دهد که هرکس در مدینه است را بکشند، حتی زنان باردار را.

2. روایات مربوط به کشتار و خونریزی پس از ظهور

همانطورکه پیش از این یادآور شدیم، دسته ای از روایات جنگ و کشتار نیز مربوط به دوران پس از ظهور و حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و به اصطلاح دوران رجعت مربوط است و به دوران ظهور و حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ارتباطی ندارد که عبارتند از:

2-1.عَن رُفاعةَ بن موسی قالَ: قالَ ابوعَبدِ الله علیه السلام: إنّ أَولَ مَن یَکرُّ إِلی الدُّنیا الحسینُ بن علیٍّ علیه السلام وَ أَصحابُه وَ یزیدُبن معاویةَ و أَصحابُه فَیقتُلهم حَذوَ القُذةِ بِالقُذَةِ.(1)

امام صادق علیه السلام فرموده اند: همانا اولین کسی که به دنیا رجعت می کند، امام حسین علیه السلام به همراه یارانشان و یزیدبن معاویه نیز به همراه یارانش می باشند، سپس امام علیه السلام آنها را موبه مو می کشد.

2-2.وَ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ سَهْلِ بن زِیَادٍ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بن مَحْبُوبٍ حَدَّثَنَاابن فُضَیْلٍ حَدَّثَنَا سَعْدٌ الْجَلَّابُ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ الْحُسَیْنُ بن عَلِیٍّ علیه السلام لِأَصْحَابِه:... إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَدْفَعُ إِلَیَّ سَیْفَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَیَبْعَثُنِی إِلَی الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ وَ لَا آتِی عَلَی عَدُوٍّ إِلَّا أَهْرَقْتُ دَمَه...(2)

ص:23


1- (1)عیاشی سلمی سمرقندی، محمد بن مسعود بن عیاش، تفسیرعیاشی، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، بی تا، تهران، المکتبه العلمیه الاسلامیه، ج 2، ص 282، ح 23.
2- (2) راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، تصحیح موسسه امام مهدی، چاپ اول، قم، موسسه امام مهدی، 1409 ق، ج 2، ص 848، ح 63.

امام صادق علیه السلام فرمود که امام حسین علیه السلام به اصحابش فرمودند: همانا امیرالمومنین علیه السلام شمشیر رسول خدا صلی الله علیه و آله را به من می سپرد و مرا به شرق و غرب می فرستد. ومن به دشمنی برنمی خورم تا اینکه خون او را می ریزم.

2-3.قَالَ جَابِرٌ: قَالَ ابوجَعْفَرٍ علیه السلام: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صلی الله علیه و آله فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ رُبَما یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ کانُوا مُسْلِمِینَ قَالَ: هُوَ أَنَا إِذَا خَرَجْتُ أَنَا وَ شِیعَتِی، وَ... وَ نَقْتُلُ بنی أُمَیَّةَ، فَعِنْدَهَا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ کانُوا مُسْلِمِینَ.(1)

امام علی علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود: همانا مراد من هستم هنگامی که من و شیعیانم قیام کنیم... و بنی امیه را می کشیم، آن هنگام کسانی که کفر ورزیده اند، آرزو می کنند که ای کاش مسلمان بودند.

نکته

چنانکه آمد، برخی روایات جنگ و کشتار مربوط به زمان پیش و پس از دوران ظهور و حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است که برخی به اشتباه این کشتارها را نیز به حضرت نسبت داده، چهره ای خشن تر از ایشان نشان می دهند امّا بررسی این روایات نشان می دهد که نباید این کشتارها را به اشتباه به ایشان نسبت داد.

3. روایات مربوط به کشتار و خونریزی هنگام ظهور

اشاره

در این بخش به بیان روایاتی می پردازیم که به دوران ظهور و حکومت حضرت بقیه الله علیه السلام اشاره دارد و در آنها چهره ای خشن و خونریز از حضرت به

ص:24


1- (1)حلی، عزالدین حسن بن سلیمان، مختصر بصائر الدرجات، چاپ اول، نجف، الحیدریه، 1370 ق، ص 17.

نمایش گذاشته شده است. البته خواهیم دید که این روایات از نظر سندی مشکل جدّی دارد و در اسناد آنها راویان دروغگو، غالی و ناشناخته وجود دارد که در ادامه به بررسی و نقد آنها خواهیم پرداخت.

3-1. روایات ابوبصیر

3-1-1.أَخْبَرَنَا عَلِیُّ بن الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ (قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُبن یَحْیَی الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِبن حَسَّانَ الرَّازِیِّ عَنْ مُحَمَّدِبن عَلِیٍّ الْکُوفِی) عَنْ أَحْمَدَبن مُحَمَّدِبن أَبِی نَصْرٍ عَنْ عَاصِمِ بن حُمَیْدٍ الْحَنَّاطِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قَالَ ابوجَعْفَرٍ علیه السلام: یَقُومُ الْقَائِمُ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ کِتَابٍ جَدِیدٍ وَ قَضَاءٍ جَدِیدٍ عَلَی الْعَرَبِ شَدِیدٌ لَیْسَ شَأْنُهُ إِلَّا السَّیْفَ لَا یَسْتَتِیبُ أَحَداً وَ لَا یَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ.(1)

ابوبصیر گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: آن قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف، به امری نوین و کتابی تازه و قضایی جدید قیام خواهد نمود، بر عرب سخت گران است (یا سخت خواهد گرفت) او را کاری جز با شمشیر نیست، توبه هیچ کس را نمی پذیرد، و در کار خدا از ملامت هیچ شخص خرده گیری باک ندارد.

بررسی روایت

در سند روایت محمدبن علی کوفی وجود دارد که وی فردی بسیار بدنام و دروغگوست و علمای رجال بر بی اعتباری روایات وی حکم کرده اند. این شخص در زمان امام حسن عسکری علیه السلام می زیسته و از معاصران فضل بن شاذان بوده است. فضل بن شاذان از بزرگان رُوات شیعه و مورد توجه امام حسن عسکری علیه السلام می باشد؛ این مرد بزرگوار در وصف محمدبن علی کوفی می گوید:

ص:25


1- (1)نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت نعمانی، صفحه 238، ب 13، ح 19.

«رجلٌ کذابٌ: او مردی بسیار دروغگوست. همچنین فضل در مورد وی گفته است: کِدتُ أقنتُ علیه: نزدیک بود در قنوت نماز لعن و نفرینش کنم.»(1)

3-1-2.أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بن مُحَمَّدِ بن سَعِیدٍ ابن عُقْدَةَ قَالَ: حَدَّثَنِی أَحْمَد ُبن یُوسُفَ بن یَعْقُوبَ ابوالْحَسَنِ الْجُعْفِیُّ مِنْ کِتَابِهِ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بن مِهْرَانَ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بن عَلِیّ ِبن أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِیهِ وَ وُهَیْبِ بن حَفْصٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِبن عَلِیٍّ علیه السلام أَنَّهُ قَال:... إِذَا خَرَجَ یَقُومُ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ کِتَابٍ جَدِیدٍ وَ سُنَّةٍ جَدِیدَةٍ وَ قَضَاءٍ جَدِیدٍ عَلَی الْعَرَبِ شَدِیدٌ وَ لَیْسَ شَأْنُهُ إِلَّا الْقَتْلَ لَا یَسْتَبْقِی أَحَداً وَ لَا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِم...؛(2)

هنگامی که آن حضرت خروج کند، با أمری نوین و فرمانی جدید و طریقه ای نو و حکمی تازه قیام خواهد کرد، بر عرب سخت گران است، او را کاری جز کشتار نباشد، و هیچ یک را باقی نگذارد و در راه خدا سرزنش هیچ ملامت کننده ای او را تحت تأثیر قرار نمی دهد...

بررسی روایت

در سند روایت علی بن ابی حمزه بطائنی وجود دارد، این مرد یکی از سران و بزرگان واقفیه است.(3)

شیخ طوسی نیز به واقفی بودن وی اشاره می کند.(4) ابن غضائری نیز او را مورد

ص:26


1- (1)طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفه الرجال، تصحیح حسن مصطفوی، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348 ش، ص 546.
2- (2) نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص 262، ب 14، ح 13.
3- (3) نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، چاپ ششم، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعه لجامعة المدرسین، 1365 ش، ص 250.
4- (4) محمدبن حسن، الفهرست، 1 جلد، تصحیح جواد قیومی، قم، موسسه نشرالفقاهه، چاپ اول، 1417 ق، ص 283.

لعن قرار داده است.(1) بنابر این ویژگی ها، این راوی نمی تواند مورد اعتماد باشد. همچنین حسن بن علی بن ابی حمزه از دیگر راویان این روایت نیز فردی دروغگو و غالی(2) است.(3)

3-1-3.أَخْبَرَنَا أَحْمَد ُبن مُحَمَّد ِبن سَعِیدٍ ابن عُقْدَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بن یُوسُفَ بن یَعْقُوبَ ابوالْحَسَنِ الْجُعْفِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بن مِهْرَانَ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بن عَلِیّ ِبن أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِیهِ وَ وُهَیْبٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ لَمْ یَکُنْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْعَرَبِ وَ قُرَیْشٍ إِلَّا السَّیْفُ مَا یَأْخُذُ مِنْهَا إِلَّا السَّیْفَ وَ مَا یَسْتَعْجِلُونَ بِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ اللَّهِ مَا لِبَاسُهُ إِلَّا الْغَلِیظُ وَ مَا طَعَامُهُ إِلَّا الشَّعِیرُ الْجَشِبُ وَ مَا هُوَ إِلَّا السَّیْفُ وَ الْمَوْتُ تَحْتَ ظِلِّ السَّیْفِ.(4)

ابوبصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: هنگامی که قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام کند میان او و عرب و قریش جز شمشیر چیزی نخواهد بود، از آنان چیزی دریافت نخواهد کرد جز شمشیر و چرا شما به فرا رسیدن زمان خروج قائم شتاب می کنید، به خدا قسم لباس او جز جامه درشت و خوراکش جز نان جوین نامطبوع نخواهد بود، و جز شمشیر چیزی در کار نیست و مرگ در سایه

ص:27


1- (1)واسطی بغدادی، احمدبن حسین، رجال ابن غضائری، 1 جلد، تحقیق سیدمحمدرضاجلالی، چاپ اول، قم، دارالحدیث، 1422 ق، ص 83.
2- (2) غالی: کسانی هستند که در مقام ائمه علیهم السلام غلو نموده، ایشان را تا سر حد مقام الوهیت رسانده اند (ابوالفتح محمد بن عبدالکریم بن ابی بکر احمد شهرستانی، الملل و النحل، تحقیق محمد سید کیلانی، بیروت، دارالمعرفه، 1402 ق، ج 1، ص 173)
3- (3) طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفه الرجال، ص 443.
4- (4) نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص 239، ب 13، ح 21.

شمشیر است. (جز شمشیر و مرگ در سایه آن چیزی در کار نیست)

بررسی روایت

در سند این روایت نیز علی بن ابی حمزه وجود دارد که شرح حال وی گذشت. اما دیگر راوی ضعیف این سند حسن بن علی بن ابی حمزه است که وی شخصی بسیار ضعیف، دروغگو و غالی است(1) و علامه حلی در خلاصه الاقول، وی را واقفی می داند.(2)

3-1-4.حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بن مُوسَی بن الْمُتَوَکِّلِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بن الْحُسَیْنِ السَّعْد َآبَادِیُّ عَنْ أَحْمَد َبن أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّد ِبن أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَلِی ِّبن أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قَالَ ابوعَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ: (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)3 فَقَالَ: وَ اللَّهِ مَا نَزَلَ تَأْوِیلُهَا بَعْدُ وَ لَا یَنْزِلُ تَأْوِیلُهَا حَتَّی یَخْرُجَ الْقَائِمُ علیه السلام فَإِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ علیه السلام لَمْ یَبْقَ کَافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ وَ لَا مُشْرِکٌ بِالْإِمَامِ إِلَّا کَرِهَ خُرُوجَهُ حَتَّی أَنْ لَوْ کَانَ کَافِراً أَوْ مُشْرِکاً فِی بَطْنِ صَخْرَةٍ لَقَالَتْ: یَا مُؤْمِنُ! فِی بَطْنِی کَافِرٌ فَاکْسِرْنِی وَ اقْتُلْهُ.(3)

ابوبصیر گوید: امام صادق علیه السلام در تفسیر این قول خدای تعالی هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی

ص:28


1- (1)طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفه الرجال، ص 443.
2- (2) حلی، حسن بن یوسف، خلاصه الاقوال (رجال)، تصحیح سید محمد صادق بحرالعلوم، چاپ دوم، قم، مکتبه الرضی، 1381 ق، ص 213.
3- (4) ابن بابویه، محمدبن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 670، ب 58، ح 16.

اَلدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ فرمود: به خدا سوگند تأویل این آیه هنوز نازل نشده است و نازل نخواهد شد تا آنکه قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف خروج کند و چون خروج کرد کافران به خدای عظیم و مشرکان به امام را ناخوش آید و اگر کافر یا مشرکی در دل صخره ای باشد، آن صخره گوید: ای مؤمن! در دل من کافری است آن را بشکن و او را بکش.

بررسی روایت

در سند این روایت نیز علی بن ابی حمزه وجود دارد که ویژگیهایش پیش ازاین بیان شد.

3-1-5.حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بن أَحْمَدَ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بن مُوسَی عَنِ الْحَسَنِ بن عَلِیٍّ عَنِ ابن أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ فِی قَوْلِهِ (... أَمْهِلْهُمْ رُوَیْداً)1 لِوَقْتِ بَعْثِ الْقَائِمِ علیه السلام فَیَنْتَقِمُ لِی مِنَ الْجَبَّارِینَ وَ الطَّوَاغِیتِ - مِنْ قُرَیْشٍ وَبنی أُمَیَّةَ وَ سَائِرِ النَّاسِ.(1)

امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند که این (مهلت) برای زمان قیام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ پس انتقام مرا از زورگویان و طاغوت قریش وبنی امیه و سائر مردم دیگر می گیرد.

بررسی روایت

در سند روایت علی بن ابی حمزه و حسن بن علی بن ابی حمزه وجود دارد که شرح حال هر دو پیش از این بیان شده.

3-1-6.عَنْهُ (فضل بن شاذان) عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَن ِبن أَبِی هاشِمٍ عَنْ

ص:29


1- (2) قمی، علی بن ابراهیم، تفسیرقمی، تصحیح سید طیب موسوی جزائری، قم، مکتبه العلامه، 1387 ق، ج 2، ص 416.

عَلِیِّ بن أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ فِی حَدِیثٍ لَهُ اخْتَصَرْنَاهُ قَال:... ثُمَّ یَتَوَجَّهُ إِلَی الْکُوفَةِ فَیَنْزِلُهَا وَ تَکُونُ دَارُهُ وَ یُبَهْرِجُ سَبْعِینَ قَبِیلَةً مِنْ قَبَائِلِ الْعَرَب؛(1)

... سپس قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف به سوی کوفه می رود و در آن جا سکنی می گزیند و آن جا منزلش میشود و هفتاد قبیله از قبائل عرب را می کشد.

بررسی روایت

در سند این روایت نیز علی بن ابی حمزه وجود دارد که پیش از این درباره او گفته شد.(2)

3-1-7.وَ حَدَّثَنَا عَلِی ُّبن أَحْمَدَ عَنْ عُبَیْدِ اللَّه ِبن مُوسَی عَنْ عَبْدِ اللَّه ِبن جَبَلَةَ عَنِ الْحَسَن ِبن عَلِی ِّبن أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَمِعْتُ اباجَعْفَرٍ الْبَاقِرَ علیه السلام یَقُولُ: فِی صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ سُنَنٌ مِنْ أَرْبَعَةِ أَنْبِیَاء... قُلْتُ: وَ مَا سُنَّةُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله؟ قَالَ: إِذَا قَامَ سَارَ بِسِیرَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَّا أَنَّهُ یُبَیِّنُ آثَارَ مُحَمَّدٍ وَ یَضَعُ السَّیْفَ عَلَی عَاتِقِهِ ثَمَانِیَةَ أَشْهُرٍ هَرْجاً هَرْجاً حَتَّی رَضِیَ اللَّهُ قُلْتُ: فَکَیْفَ یَعْلَمُ رِضَا اللَّهِ؟ قَالَ: یُلْقِی اللَّهُ فِی قَلْبِهِ الرَّحْمَة.(3)

ابوبصیر گوید: شنیدم امام باقر علیه السلام می فرمود: «در صاحب این امر روشها و شیوه هایی از چهار پیامبر است... پس عرض کردم: سنّت محمّد صلی الله علیه و آله کدام است؟ فرمود: چون قیام کند، همچون پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رفتار خواهد کرد، جز اینکه او آثار رسول خدا صلی الله علیه و آله را

ص:30


1- (1)طوسی، محمدبن حسن، غیبت طوسی، چاپ اول، قم، موسسه المعارف الاسلامیه، 1411 ق، ص 475.
2- (2) رک: ص 17.
3- (3) نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص 168، ب 10، ح 5.

روشن می سازد و شمشیر برگردن خویش حمایل ساخته، هشت ماه به شدّت کُشت و کُشتار می کند تا اینکه خدا راضی شود، پرسیدم: چگونه از رضایت خاطر خداوند آگاه می گردد؟ فرمود: خداوند به دل او رحمت می اندازد».

بررسی روایت

در سند روایت حسن بن علی بن ابی حمزه وجود دارد که پیش از این توصیف شد. این روایت افزون بر مشکل سندی از نظر متنی نیز مشکل دارد؛ زیرا مضمون آن با روایات درستی که سیره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را همان سیره پیامبر صلی الله علیه و آله نشان می دهد و ایشان را همچون پیامبر صلی الله علیه و آله مظهر رحمت معرفی می کند، مخالف است.

3-1-8.أَخْبَرَنَا أَحْمَد ُبن مُحَمَّد ِبن سَعِیدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا ابوعَبْدِ اللَّهِ یَحْیَی بن زَکَرِیَّا بن شَیْبَانَ عَنْ یُونُسَ بن کُلَیْبٍ عَنِ الْحَسَن ِبن عَلِی ِّبن أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قَالَ ابوعَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:... یُجَرِّدُ السَّیْفَ عَلَی عَاتِقِهِ ثَمَانِیَةَ أَشْهُرٍ یَقْتُلُ هَرْجاً فَأَوَّلُ مَا یَبْدَأُ بِبَنِی شَیْبَةَ فَیَقْطَعُ أَیْدِیَهُمْ وَ یُعَلِّقُهَا فِی الْکَعْبَةِ وَ یُنَادِی مُنَادِیهِ هَؤُلَاءِ سُرَّاقُ اللَّهِ ثُمَّ یَتَنَاوَلُ قُرَیْشاً فَلَا یَأْخُذُ مِنْهَا إِلَّا السَّیْفَ وَ لَا یُعْطِیهَا إِلَّا السَّیْف.(1)

ابوبصیر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود:... و هشت ماه شمشیر برهنه بر دوش دارد و بی باکانه می کشد، نخستین مرحله شروعش با بنی شبیه است (پرده داران خانه کعبه) پس دستهای ایشان را می برد و آنها را در کعبه می آویزد و منادی آن حضرت اعلام می کند: اینان دزدان خدایند، سپس به قریش می پردازد، از ایشان جز شمشیر دریافت نمی کند و به ایشان جز شمشیر ارزانی نمی دارد.

ص:31


1- (1)همان، ص 319-321، ب 19، ح 21.

(فقط شمشیر ردّ و بدل می کند)

بررسی روایت

در سند روایت یونس کلیب وجود دارد که وی فردی ناشناخته است، همچنین حسن بن علی و پدرش دو تن از روات بسیار ضعیف و واقفی مذهب هستند که ویژگی هایشان بیان شد.

3-2. روایات ابوهریره

تعداد دیگری از این روایات ضعیف از فردی به نام ابوهریره نقل شده است. یکی از مسائلی که بسیاری از علمای رجال اهل سنت بر آن اتفاق نظر دارند، این است که ابوهریره مدلِّس(1) بود و سخنی که از دیگران می شنید را به رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت می داد. ذهبی از بزرگترین رجالیون اهل سنت در شرح حال ابوهریره می نویسد:

قالَ یزید ُبن هارونَ: «سَمِعتُ شُعبهَ یقولُ: کانَ أبوهُریره یدلِّسُ (2)». ابوهریره تدلیس می کرد.

همچنین ابن ابی الحدید به نقل از استادش ابوجعفر اسکافی می نویسد: «عَن علی أنّه قالَ: ألا إنّ أکذَبَ النّاسِ - أو قالَ: أکذبَ الأحیاءِ - عَلی رسولِ الله أبوهریرهُ الدّوسی». از امیرمؤمنان علیه السلام روایت شده است که فرمود: آگاه باشید

ص:32


1- (1)تدلیس: عملی که راوی خواسته است با دست بردن در حدیث عیبی که در سند حدیث است را مخفی کند (محمدرضا، جدیدی نژاد، معجم مصطلحات الرجال و الدرایه، 1 جلد، قم، دارالحدیث، چاپ اول، 1422 ق، ص 38).
2- (2) ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان، سیر اعلام النبلاء، چاپ سوم، بیروت، موسسه الرساله، 1405 ق، ج 2، ص 608.

که دروغگوترین مردم بر رسول خدا صلی الله علیه و آله ابوهریره می باشد.(1)

اکنون به ذکر روایاتی که از این شخص نقل شده، می پردازیم:

3-2-1.حَدَّثَنَا ابوبَکْرِبن أَبِی النَّضْرِ، حَدَّثَنَا ابوالنَّضْرِ قَالَ: حَدَّثَنِی الْمُرَجَّی بن رَجَاءٍ الْیَشْکُرِیُّ، حَدَّثَنَا عِیسَی بن هِلَالٍ، عَنْ بَشِیر ِبن نَهِیکٍ قَالَ: سَمِعْتُ ابا هُرَیْرَةَ، یَقُولُ: حَدَّثَنِی خَلِیلِی ابا الْقَاسِمِ صلی الله علیه و آله قَالَ: «لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّی یَخْرُجَ عَلَیْهِمْ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی، فَیَضْرِبَهُمْ حَتَّی یَرْجِعُوا إِلَی الْحَقِّ». قَالَ: قُلْتُ: وَکَمْ یَکُونُ؟ قَالَ: «خَمْسٌ، وَاثْنَانِ». قَالَ: قُلْتُ: مَا خَمْسٌ وَاثْنَانِ؟ قَالَ: لَا أَدْرِی.(2)

ابوهریره می گوید که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: قیامت برپا نمی شود تا اینکه مردی از اهلبیت من به سوی آنها قیام می کند، سپس آن قدر آنها را می زند تا اینکه به سوی حق بازگردند. می گوید که گفتم: که چه قدر می باشد؟ فرمود: پنج ودو. گفتم: پنج ودو چیست؟ فرمود: نمی دانم.

3-2-2.غُنْدَرٌ، عَنْ شُعْبَةَ، عَنْ سِمَاکٍ، عَنْ أَبِی الرَّبِیعِ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: وَیْلٌ لِلْعَرَبِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ: إِمَارَةُ الصِّبْیَانِ؛ إِنْ أَطَاعُوهُمْ أَدْخَلُوهُمُ النَّارَ, وَإِنْ عَصَوْهُمْ ضَرَبُوا أَعْنَاقَهُمْ؛(3)

وای بر حال عرب از بدی و شری که نزدیک شده است: زمامداری کودکان؛ اگر آنها را اطاعت کنند، ایشان آنها را به

ص:33


1- (1)عبد الحمید بن هبة الله، ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، 1404 ق، ج 4، ص 68.
2- (2) تمیمی، ابی یعلی موصل احمد بن علی، مسند ابی یعلی، تحقیق حسین سلیم اسد، چاپ اول، دمشق، دارالمامون للتراث، 1404 ق، ج 12، ص 19، ح 6665.
3- (3) ابوبکر عبدالله بن محمد، ابن ابی شیبه، المصنف فی الأحادیث والآثار، تحقیق کمال یوسف الحوت، چاپ اول، الریاض، مکتبة الرشد، 1409 ق، ج 7، ص 461، ح 37236.

آتش وارد می کنند و اگر عصیان و نافرمانی کنند، گردن آنها را می زنند.

3-2-3.حَدَّثَنَا ابن نُمَیْرٍ عَنْ حَنْظَلَةَ قَالَ: سَمِعْتُ سَالِمًا قَالَ سَمِعْتُ ابا هُرَیْرَةَ یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: یُقْبَضُ الْعِلْمُ وَ یَظْهَرُ الْفِتَنُ وَ یَکْثُرُ الْهَرْجُ. قِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! وَمَا الْهَرْجُ؟ قَالَ: الْقَتْلُ.(1)

ابوهریره می گوید که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: وای بر حال عرب از بدی و شری که نزدیک شده است، علم کم میشود و هرج زیاد می شود. گفتم: ای رسول خدا هرج چیست؟ فرمود: همان قتل و کشتار است.

3-2-4.عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ أن رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّی یُقَاتِلَ الْمُسْلِمُونَ الْیَهُودَ فَیَقْتُلَهُمْ الْمُسْلِمُونَ حَتَّی یَخْتَبِئَ الْیَهُودِیُّ وَرَاءَ الْحَجَرِ أَوْ الشَّجَرَةِ فَیَقُولُ الْحَجَرُ أَوْ الشَّجَرُ: یَا مُسْلِمُ! یَا عَبْدَ اللَّهِ! هَذَا یَهُودِیٌّ خَلْفِی فَتَعَالَ فَاقْتُلْهُ إِلَّا الْغَرْقَدَ فَإِنَّهُ مِنْ شَجَرِ الْیَهُودِ؛(2)

قیامت برپا نمی شود تا اینکه مسلمانان با یهودیان به جنگ بپردازند، سپس مسلمانان به کشتار آنها می پردازند به طوریکه یهودیان پشت سنگ یا درخت پنهان می شوند، سپس آن سنگ یا درخت می گوید: ای مسلمان ای بنده خدا، همانا این یهودی است که پشت من پنهان است؛ پس بیا و او را بکش به جز غرقد(3) ، زیرا که آن درخت از یهودیان است.

ص:34


1- (1)شیبانی، احمدبن حنبل، مسند احمد، بیروت، دارالفکر، بیتا، ج 3، ص 536.
2- (2) همان، ج 2، ص 417.
3- (3) غرقد: درخت بزرگی است که از خانواده بوته های خاردار است. (محمدبن مکرم، ابن منظور، لسان العرب، تحقیق جمال الدین میردامادی، چاپ سوم، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع - دار صادر، 1414 ق، ج 3، ص 335).

3-2-5.حَدَّثَنَا مُحَمَّدُبن الصَّبَّاحِ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ یَعْنِی ابن زَکَرِیَّا عَنْ سُهَیْلٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّی تَعُودَ أَرْضُ الْعَرَبِ مُرُوجًا وَأَنْهَارًا وَحَتَّی یَسِیرَ الرَّاکِبُ بَیْنَ الْعِرَاقِ وَمَکَّةَ لَا یَخَافُ إِلَّا ضَلَالَ الطَّرِیقِ وَحَتَّی یَکْثُرَ الْهَرْجُ. قَالُوا: وَمَا الْهَرْجُ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: الْقَتْلُ.(1)

ابوهریره گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: قیامت برپا نمی شود تا اینکه زمین عرب به مرغزارها و رودها تبدیل شود و تا اینکه سواره ای بین عراق و مکه سیر نمیکند و از چیزی نمیترسد مگر از گم شدن در راه و تا اینکه هرج زیاد شود. گفتند: ای رسول خدا هرج چیست؟ فرمود که قتل است.

یک اشکال و پاسخ:

ممکن است اشکال شود که با توجه به وجود کلمه «الساعة» در روایات پیشین، این روایات به قیامت مربوط است و به دوران ظهور امام ربطی ندارد؛ اما در پاسخ می گوییم که در متن روایت آمده است که این قتل و کشتار پیش از برپایی قیامت است و مسلماً دوران ظهور حضرت نیز از مصداق های آشکار پیش از قیامت می باشد. همچنین عنوان این روایات در کتاب های حدیثی (بلاد العرب فی عصر ظهور الامام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمده است.

3-3. روایات مفضل بن عمر

مفضل بن عمر کسی است که هم مدح او را گفته اند و هم مورد طعن و سرزنش قرار گرفته؛ شیخ مفید دربارۀ وی می گوید: او از شیوخ اصحاب امام صادق علیه السلام و از ثقات فقهای صالح می باشد ولی نجاشی دربارۀ او می گوید: او

ص:35


1- (1)شیبانی، احمدبن حنبل، مسند احمد، ج 2، ص 370.

فردی فاسد المذهب و مضطرب الروایه است؛(1) اما بنابر قاعده مورد قبول رجال در تعارض بین مدح و ذم، ذم مقدم می باشد.(2) بنابراین وی فردی غیر قابل قبول است.

3-3-1.وَ بِهِ عَنْ مُحَمَّدِبن عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ قَالَ: حَدَّثَنَا یُونُسُ بن یَعْقُوبَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بن عُمَرَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: مَا عَلَامَةُ الْقَائِمِ؟ قَالَ: إِذَا اسْتَدَارَ الْفَلَکُ فَقِیل: مَاتَ أَوْ هَلَکَ؟ فِی أَیِّ وَادٍ سَلَکَ؟ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، ثُمَّ یَکُونُ مَا ذَا؟ قَالَ: لَا یَظْهَرُ إِلَّا بِالسَّیْفِ....(3)

مفضّل بن عمر گوید: «به امام صادق علیه السلام عرض کردم: نشانه قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف چیست؟ فرمود: آنگاه روزگار گردش کند و گویند: او مرده یا هلاک شده؟ در کدامین سرزمین می گردد (به سر می برد)؟ عرض کردم: فدایت شوم سپس چه خواهد شد؟ فرمود: ظهور نمی کند مگر با شمشیر».

بررسی روایت

در سند این روایت افزون بر مفضل بن عمر، محمدبن علی کوفی وجود دارد که وی نیز شخصی ضعیف است و شرح حالش پیش از این بیان شده است.

3-3-2.أَخْبَرَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِبن عَبْدِاللَّهِ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بن مُحَمَّدِ بن رَبَاحٍ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّد ُبن الْعَبَّاس ِبن عِیسَی قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بن عَلِیٍّ الْبَطَائِنِیُّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ: سَمِعْتُ اباعَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ بَیْتاً یُقَالُ لَهُ بَیْتُ الْحَمْدِ

ص:36


1- (1)نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، ص 416.
2- (2) رک: کاظم، شانه چی، درایه الحدیث، ص 117-118.
3- (3) نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص 159، ب 10، ح 19.

فِیهِ سِرَاجٌ یَزْهَرُ مُنْذُ یَوْمَ وُلِدَ إِلَی یَوْمٍ یَقُومُ بِالسَّیْفِ لَا یُطْفَأُ.(1)

مفضّل گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرماید: «همانا صاحب این امر را خانه ای است که بدان «خانه حمد» گویند، در آن جا چراغی است که روشنی می بخشد و از آن هنگام که (صاحب امر) زاده شده تا روزی که با شمشیر قیام کند، خاموش نخواهد شد».

بررسی روایت

در سند روایت افزون بر مفضل، راویان ضعیف دیگری همچون ابن ابی حمزه و حسن بن علی بن ابی حمزه هستند که درباره آنها پیش از این سخن به میان آمد.

3-3-3.حمدویه قالَ: حَدَّثَنَا محمدٌ بن عیسی عن یونسِ بن عَبْدِ الرَّحْمَنِ عن یحیی الحلبی عَنِ الْمُفَضَّل ِبن عُمَرَ قال: سمعتُ اباعبدِ الله علیه السلام یقولُ: لو قامَ قائِمُنا بَدأَ بِکَذّابی الشّیعة فَقَتلَهُم؛(2)

چنانچه قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام کند، ابتدا به دروغگویان شیعه می پردازد و آنها را به قتل می رساند.

نکته

آنچه با عقل به نظر می رسد این است که کشتن هر دروغگویی درست به نظر نمی رسد و با سیره حضرت سازگاری ندارد، زیرا امام مظهر رحمت است؛ بنابراین ابتدا روشنگری کرده، سپس وارد جنگ می شود و نااهلان را از بین می برد.

3-3-4.حَدَّثَنَا علیٌ بن حاتَم، عَن حَسنِ بن محمَّدبن عبدِ الواحِد، عَن حَفصِ بن عُمربن سالِم، عَن محمّدِ بن حُسینِ بن عجلان، عَن مُفضَّلِ بن عُمَر قالَ: سأَلتُ اباعَبدِ اللهِ علیه السلام عَن قَولِ اللهِ عزَّ وجلَّ:

ص:37


1- (1)همان، ص 245، ب 13، ح 31.
2- (2) محمدبن حسن، طوسی، اختیار معرفه الرجال، ص 299، ش 533.

(وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنی دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ)1 قالَ: «الاَدنی غِلاءُ السِّعر، والاَکبَرُ المَهدیُّ بِالسِّیفِ».(1)

امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه می فرماید: عذاب ناچیزتر گرانی و بالارفتن قیمت هاست و امّا عذاب بزرگتر (قیام) مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با شمشیر.

3-4. روایات ابوجارود

دیگر راوی ضعیفی که در اسناد این روایات ضعیف وجود دارد، فردی به نام أبوجارود است، که مذهب زیدیه دارد.(2) امام باقر علیه السلام به این فرد نسبت سرحوب را داده است. سرحوب نام شیطانی کور است که در دریا زندگی می کند.(3)

3-4-1.وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِبن مُحَمَّدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُابن حُمْرَانَ الْمَدَائِنِیُ، عَنْ عَلِیِّ بن أَسْبَاطٍ، عَنِ الْحَسَنِ بن بَشِیرٍ، عَنْ أَبِی الْجَارُودِ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام، قَال: فَیَضَعُ السَّیْفَ فِیهِمْ عَلَی ظَهْرِ النَّجَفِ عَشِیَّةَ الْإِثْنَیْنِ مِنَ الْعَصْرِ إِلَی الْعِشَاءِ، فَیَقْتُلُهُمْ أَسْرَعَ مِنْ جَزْرِ جَزُورٍ، فَلَا یَفُوتُ مِنْهُمْ رَجُلٌ، وَ لَا یُصَابُ مِنْ أَصْحَابِهِ أَحَدٌ، دِمَاؤُهُمْ قُرْبَانٌ إِلَی اللَّهِ. ثُمَّ یَدْخُلُ الْکُوفَةَ فَیَقْتُلُ مُقَاتِلِیهَا حَتَّی یَرْضَی اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ)... وَ یَفْتَحُ اللَّهُ عَلَیْهِ شَرْقَ الْأَرْضِ وَ غَرْبَهَا، یُقْتَلُ النَّاسُ حَتَّی لَا یُرَی إِلَّا دَیْنُ مُحَمَّدٍ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ).(4)

ص:38


1- (2) ابن جحام، محمدبن عباس بزاز، تاویل ما نزل من القرآن الکریم فی النبی وآله، تحقیق فارس تبریزیان، چاپ اول، قم، الهادی، 1420 ق، ص 242، ح 225.
2- (3) طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، ص 204.
3- (4) طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفه الرجال، ص 229.
4- (5) طبری، محمدبن جریر، دلائل الامامه، چاپ سوم، قم، مکتبه الرضی، 1363 ش، ص 241، ح 435.

ابوجارود به نقل از امام صادق علیه السلام می گوید: سپس شمشیر را بر روی آنها می کشد تا پشت کوفه از عصرگاه دوشنبه تا شامگاه، سپس آنها را سریع تر از ذبح کردن حیوان قربانی می کشد، سپس هیچ یک از مردان ایشان طوری نمی شود، همانا خونهای آنها قربانی برای خداست. سپس به کوفه داخل می شود و آن قدر از سپاه آن جا را می کشد تا خدا راضی شود... و خداوند شرق و غرب زمین را برای او می گشاید و آن قدر از مردم می کشد که جز دین محمد باقی نمی ماند.

بررسی روایت

در سند روایت افزون بر ابوجارود، علی بن اسباط کوفی نیز وجود دارد که وی درآغاز فردی فطحی بوده است.(1) اما در اینکه آیا او از مذهب فطحی به سوی حق بازگشته یا خیر اختلاف است.

3-4-2. (مرسلاً) وَ رَوَی ابوالْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ أَنَّهُ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ علیه السلام سَارَ إِلَی الْکُوفَةِ فَیَخْرُجُ مِنْهَا بِضْعَةَ عَشَرَ أَلْفَ نَفْسٍ یُدْعَوْنَ الْبُتْرِیَّةَ عَلَیْهِمُ السِّلَاحُ فَیَقُولُونَ لَهُ ارْجِعْ مِنْ حَیْثُ جِئْتَ فَلَا حَاجَةَ لَنَا فِی بنی فَاطِمَةَ فَیَضَعُ فِیهِمُ السَّیْفَ حَتَّی یَأْتِیَ عَلَی آخِرِهِمْ ثُمَّ یَدْخُلُ الْکُوفَةَ فَیَقْتُلُ بِهَا کُلَّ مُنَافِقٍ مُرْتَابٍ وَ یَهْدِمُ قُصُورَهَا وَ یَقْتُلُ مُقَاتِلَتَهَا حَتَّی یَرْضَی اللَّهُ عَزَّ وَ عَلا.(2)

ابوالجارود از امام باقر علیه السلام در حدیثی طولانی روایت کند که فرمود: چون قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام کند بسوی کوفه رهسپار شود، پس

ص:39


1- (1)طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفه الرجال، ص 562.
2- (2) محمدبن نعمان، مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ص 364.

متجاوز از ده هزار نفر از آن جا بیرون آیند که آنها را بتریه(1) گویند و همگی سلاح جنگ بر تن دارند، و گویند: از همان جا که آمده ای بازگرد که ما نیازی به اولاد فاطمه نداریم، آن جناب شمشیر در ایشان نهد تا همه آنان را نابود سازد، سپس داخل کوفه شود و هر منافق دو دلی را بکشد، و قصرهای آن جا را ویران کند و جنگجویانش را بکشد تا خدای عزوجلّ خوشنود گردد.

بررسی روایت

علاوه بر وجود ابوجارود در سند، این روایت مرسل نیز می باشد.

3-4-3.حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بن هَمَّامٍ وَ مُحَمَّدُ بن الْحَسَنِ بن جُمْهُورٍ جَمِیعاً عَنِ الْحَسَنِ بن مُحَمَّدِ بن جُمْهُورٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سُلَیْمَانَ بن سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنِ الْقَاسِمِ بن الْوَلِیدِ الْهَمْدَانِیِ عَنِ الْحَارِثِ الْأَعْوَرِ الْهَمْدَانِیِّ قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: بِأَبِی ابن خِیَرَةِ الْإِمَاءِ یَعْنِی الْقَائِمَ مِنْ وُلْدِهِ علیه السلام یَسُومُهُمْ خَسْفاً وَ یَسْقِیهِمْ بِکَأْسٍ مُصَبَّرَةٍ وَ لَا یُعْطِیهِمْ إِلَّا السَّیْفَ هَرْجاً فَعِنْدَ ذَلِکَ تَتَمَنَّی فَجَرَةُ قُرَیْشٍ لَوْ أَنَّ لَهَا مُفَادَاةً مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا لِیُغْفَرَ لَهَا لَا نَکُفُّ عَنْهُمْ حَتَّی یَرْضَی اللَّهُ.(2)

حارث بن عبد اللَّه أعور همدانی گوید: امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «پدرم فدای فرزند برگزیده کنیزان - یعنی قائم فرزندانش عجل الله تعالی فرجه الشریف - که آنان را خوار می سازد و جام شرنگ به ایشان می نوشاند و به آنان جز شمشیر خونریز مرگ آفرین نخواهد داد، پس در این هنگام زشتکاران قریش آرزو می کنند که ای کاش دنیا و هر آنچه در آن است، از آن ایشان بود و آن را فدا می دادند تا گناهانشان

ص:40


1- (1)بتریه: یک دسته از زیدیه هستند که به کثیرالنواء منسوبند و او معروف به أبتر بوده است (ابوالفتح محمد بن عبدالکریم بن ابی بکر احمد شهرستانی، الملل و النحل، ج 1، ص 161).
2- (2) نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص 234-235، ب 13، ح 11.

بخشوده شود ولی دست از ایشان برنخواهیم داشت تا آنکه خداوند راضی شود».

بررسی روایت

این روایت مهمل(1) نیز می باشد، زیرا یکی از روات سند به نام قاسم بن ولید همدانی نه اسمش در کتب رجالی موجود است و نه ویژگی های وی، همچنین محمد بن حسن بن جمهور که بنابر نظر آیت الله خویی همان محمدبن جمهور است(2) ، شخصی فاسدالمذهب و ضعیف است.(3)

3-5. روایات مرفوعه، مرسل و غیر مسند

دسته دیگری از این روایات ضعیف از احادیث مرفوع(4) ، مرسل(5) و غیر مسند است که در اصطلاح برخی از این دسته احادیث، روایاتی هستند که از وسط یا آخر سلسله سند آن یک یا چند نفر از راویان افتاده باشند، ولی راوی تصریح به رفع نماید و برخی دیگر روایاتی هستند که در سند آنها الفاظ مبهمی چون عن رجل و... به کار رفته است که اینها باعث ضعف این روایات گردیده و آنها را غیر قابل اعتماد می کند. اکنون به بیان و بررسی این روایات می پردازیم:

ص:41


1- (1)مهمل: حدیثی است که در سلسله سند آن، نام برخی از راویان در کتب رجالی ذکر نشده باشند (کاظم، شانه چی، درایه الحدیث، ص 88).
2- (2) موسوی خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، چاپ سوم، قم، مدینه العلم، 1403 ق، ج 15، ص 178
3- (3) نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، ص 337.
4- (4) مرفوع: حدیثی که از وسط یا آخر سلسله سند آن یک یا چند نفر از راویان افتاده باشند لکن راوی تصریح به رفع نماید. (کاظم، شانه چی، درایه الحدیث، ص 58).
5- (5) مرسل: روایتی که در سند آن افتادگی بیش از یک نفر رخ داده باشد (کاظم، شانه چی، درایه الحدیث، ص 80).

3-5-1.عَن أَمیرِ المُؤمنینَ علی بن أَبی طالبٍ علیه السلام:... فَیُکَبِّرُ المُسلمونَ ثَلاثَ تَکبیراتٍ، فَتکونُ کَالرَّملَةِ عَلی نَشَزٍ فَیَدخُلونَها، فَیقتُلونَ بِها خَمسَ مِائةِ أَلفِ مُقاتِلٍ، ویَقتَسِمونَ الأَموالَ، حتّی یَکونَ النّاسُ فی الفَیء شَیئاً واحِداً، لِکُلِ إنسانٍ مِنهم مِائةُ ألفِ دینارٍ، ومائةُ رأسٍ، ما بَینَ جاریةٍ وغلامٍ؛(1)

... پس مسلمانان، سه تکبیر می گویند و مانند ریگ و شن های روانی که از بلندی ها فرو می ریزند، داخل [روم] می شوند و در آن جا، پانصد هزار جنگجو را می کشند و غنائم و اموال را به طور مساوی تقسیم می کنند، و به هر یک از آنان، صد هزار دینار و صد کنیز و یا غلام می رسد.

بررسی روایت

این روایت مرسل است. افزون بر مشکل سندی از نظر محتوا و مضمون نیز قابل اعتماد نیست. آشکار است که جاعلان اینگونه احادیث در خدمت حکومت های جائر بوده اند و برای توجیه پاره ای جنگ های پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و قتل عام ها و کشتارهای زیادی که انجام شد، این چنین مجعولاتی را به کتاب های روایی وارد کرده اند.

3-5-2.وَ فِی حَدِیثِ مُقَاتِلٍ عَنْ زَیْنِ الْعَابِدِینَ علیه السلام عَنْ أَبِیهِ علیه السلام:... یَا وَلَدِی، یَا عَلِیُّ! وَ اللَّهِ لَا یَسْکُنُ دَمِی حَتَّی یَبْعَثَ اللَّهُ الْمَهْدِیَّ فَیَقْتُلَ عَلَی دَمِی مِنَ الْمُنَافِقِینَ الْکَفَرَةِ الْفَسَقَةِ سَبْعِینَ أَلْفا.(2)

ص:42


1- (1)مقدسی شافعی، یوسف بن یحیی، عقد الدرر، تحقیق عبدالفتاح محمد الحلو، چاپ اول، قم، مسجد مقدس جمکران - نصایح، 1416 ق، ص 189-191 ب 9، ف 1.
2- (2) ابن شهر آشوب مازندرانی، محمدبن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، چاپ اول، قم، علامه، 1379 ق، ج 4، ص 85.

امام حسین علیه السلام به امام سجاد علیه السلام فرمودند: ای فرزندم ای علی جان! به خدا سوگند همانا خون من آرام نمی گیرد (همواره می جوشد) تا اینکه خدا مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را برانگیزد و به انتقام خون من هفت هزار نفر از منافقان کافر فاسق را بکشد.

بررسی روایت

این روایت نیز مرسل بوده و قابل اعتماد نیست.

3-5-3.عَن ابی جَعفرٍ: لَو قَد قامَ قائِمُنا بَدَأَ بِالَّذینَ یَنتَحِلونَ حُبُّنا، فَیَضرِبُ أَعناقَهم.(1)

امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر قائم علیه السلام قیام کند، ابتدا از کسانی شروع می کند که به دروغ ادعای محبت ما را دارند، پس گردن آنها را می زند.

بررسی روایت

این روایت نیز مرسل بوده و قابل اعتماد نیست.

3-5-4.مَا رَوَیْنَاهُ بِإِسْنَادِنَا إِلَی جَدِّی أَبِی جَعْفَرٍ الطُّوسِیِّ عَنْ جَمَاعَةٍ عَنْ هَارُونَ بن مُوسَی التَّلَّعُکْبَرِیِّ عَنِ ابن هَمَّامٍ عَنْ جَمِیلٍ عَنِ الْقَاسِمِ بن إِسْمَاعِیلَ عَنْ أَحْمَدَبن رِیَاحٍ عَنْ أَبِی الْفَرَجِ أَبَانِ بن مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِالسِّنْدِی نَقَلْنَاهُ مِنْ أَصْلِهِ قَال... قال (اباعبدالله):... کَأَنِّی وَ اللَّهِ صُفْرُ الْقَدَمَیْنِ خَمْشُ السَّاقَیْنِ ضَخْمُ الْبَطْنِ رَقِیقُ الْعُنُقِ ضَخْمُ الرَّأْسِ عَلَی هَذَا الرُّکْنِ وَ أَشَارَ

ص:43


1- (1)ازدی نیشابوری، ابومحمد فضل بن شاذان، الایضاح، چاپ اول، بیروت، موسسه الاعلمی، 1402 ق، ص 208-209.

بِیَدِهِ إِلَی الرُّکْنِ الْیَمَانِیِّ یَمْنَعُ النَّاسَ مِنَ الطَّوَافِ حَتَّی یَتَذَعَّرُوا مِنْهُ قَال ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ لَهُ رَجُلًا مِنِّی وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ فَیَقْتُلُهُ قَتْلَ عَادٍ وَ ثَمُودَ وَ فِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَاد.(1)

امام صادق علیه السلام فرمودند: پس خداوند مردی را از خاندان من بر می انگیزد (و با دستانش به سینه اش اشاره کرد) پس او را همچون کشتن قوم عاد و ثمود و فرعون دارنده میخ ها می کشد.

بررسی روایت

در سند این روایت لفظ مبهم «جماعه» وجود دارد که باعث ارسال و ضعف آن گردیده است، افزون بر آن احمدبن رباح در کتب رجال توصیف و توثیق نشده است؛ بنابراین این حدیث مجهول نیز می باشد.

3-5-5.وَ بِهِ (حَدَّثَنَا ابوسُلَیْمَانَ أَحْمَدُبن هَوْذَةَ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بن إِسْحَاقَ النَّهَاوَنْدِی) عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بن حَمَّادٍ عَنِ ابن أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ نَزَلَتْ سُیُوفُ الْقِتَالِ عَلَی کُلِّ سَیْفٍ اسْمُ الرَّجُلِ وَ اسْمُ أَبِیهِ؛(2)

هنگامی که حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام می کند، شمشیرهای جنگی فرود می آید که بر هر شمشیر نام مردی معین و نام پدرش نوشته شده است.

بررسی روایت

این روایت افزون بر وجود علی بن ابی حمزه که ویژگی آن پیش از این آمده است، مرسل نیز می باشد؛ زیرا علی بن ابی حمزه بدون واسطه و به صورت مستقیم از امام صادق علیه السلام نقل روایت می کند در صورتیکه باید بین وی و امام صادق علیه السّلام واسطه وجود داشته باشد.

ص:44


1- (1)ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، تعلیق شیخ حسین اعلمی، چاپ اول، بیروت، موسسه الاعلمی، 1417 ق، ص 582.
2- (2) نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص 251-252، ب 13، ح 45.

3-5-6.ابوالْقَاسِمِ الشَّعْرَانِیُّ یَرْفَعُهُ عَنْ یُونُسَ بن ظَبْیَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بن الْحَجَّاجِ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ أَتَی رَحْبَةَ الْکُوفَةِ فَقَالَ بِرِجْلِهِ هَکَذَا وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی مَوْضِعٍ ثُمَّ قَالَ: احْفِرُوا هَاهُنَا فَیَحْفِرُونَ فَیَسْتَخْرِجُونَ اثْنَیْ عَشَرَ أَلْفَ دِرْعٍ وَ اثْنَیْ عَشَرَ أَلْفَ سَیْفٍ وَ اثْنَیْ عَشَرَ أَلْفَ بَیْضَةٍ لِکُلِّ بَیْضَةٍ وَجْهَیْنِ ثُمَّ یَدْعُو اثْنَیْ عَشَرَ أَلْفَ رَجُلٍ مِنَ الْمَوَالِی مِنَ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ فَیُلْبِسُهُمْ ذَلِکَ ثُمَّ یَقُولُ مَنْ لَمْ یَکُنْ عَلَیْهِ مِثْلُ مَا عَلَیْکُمْ فَاقْتُلُوه.(1)

امام صادق علیه السلام می فرماید: قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف هنگام قیام به محلی در کوفه به نام «رحبه» وارد می شود، با پا و دست خود به مکانی اشاره می کند و دستور می دهد آن جا را حفر نمایند. سپس از آن محل دوازده هزار زره و دوازده هزار شمشیر و دوازده هزار کلاهخود که هر کلاهخودی دو رو دارد، بیرون می آورند، سپس دوازده هزار نفر از دوستان خود از عرب و عجم را فراخوانده و آن سلاحها را برای پوشیدن و حمل کردن به آنان تحویل می دهد؛ سپس می گوید: هرکس چنین پوششی نداشته باشد را، بکشید.

بررسی روایت

افزون بر اضطراب موجود در متن روایت و نامفهوم بودن آن، سند آن نیز از چند جهت ضعیف است؛ یکی اینکه ابوالقاسم شعرانی فردی ناشناخته است و نامی از وی در کتابهای رجالی نیامده است و دیگری یونس بن ظبیان است که فردی ضعیف، غالی(2) و شخصی است که نجاشی در مورد وی گفته است: کل

ص:45


1- (1)مفید، محمدبن محمد، الاختصاص، تصحیح علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بی تا، ص 334.
2- (2) طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفه الرجال، ص 363.

آنچه که وی نوشته مختلط (1) است.(2) علاوه بر اینها ابوالقاسم شعرانی نیز بدون ذکر طریق، این روایت را از ابن ظبیان نقل کرده است و به اصطلاح حدیث مرفوعه یا منقطع می باشد.

3-5-7.وَمِنها (عَن علی علیه السلام):... بِأَبی ابن خَیرةِ الإِماءِ لا یُعطیهِم إِلا السَّیفَ هَرجاً هَرجاً مَوضوعاً عَلی عاتِقِه ثَمانِیةَ أَشهُرٍ حَتّی تَقولَ قُریش: لَو کانَ هذا مِن وُلدِ فاطمةَ لَرَحِمنا.(3)

امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: پدرم به فدای فرزند برگزیده از کنیزان، به آنها جز شمشیر خونریز و با شدت نمی دهد، درحالی که شمشیرش را هشت ماه بر دوش می کشد تا اینکه قریش می گوید: اگر این شخص از فرزندان فاطمه بود قطعا بر ما رحم می کرد.

بررسی روایت

این روایت مرسل و غیر معتمَد است.

3-5-8.حَدَّثَنَا أَحْمَدُبن عَلِیٍّ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بن عَبْدِ اللَّهِ السَّعْدِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بن مُوسَی الْخَشَّابُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بن الْحُسَیْنِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ فُلَانٍ الْکَرْخِیِّ قَالَ: قَالَ رَجُلٌ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام... قال (ابی عبد الله علیه السلام): وَ کَذَلِکَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ لَمْ یَظْهَرْ أَبَداً حَتَّی تَخْرُجَ وَدَائِعُ اللَّهِ؛ فَإِذَا خَرَجَتْ یَظْهَرُ عَلَی مَنْ یَظْهَرُ فَیَقْتُلُه.(4)

امام صادق علیه السلام فرمودند: و همچنین است قائم ما اهل بیت، ظهور

ص:46


1- (1)تخلیط: آمیختن یک حدیث با حدیث دیگر. (محمدرضا، جدیدی نژاد، معجم مصطلحات الرجال و الدرایه، ص 151).
2- (2) نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، ص 448.
3- (3) ابن أبی الحدید، عبدالحمیدبن هبة الله، شرح نهج البلاغه، ج 7، ص 58.
4- (4) قمی، علی بن ابراهیم، تفسیرقمی، ج 2، ص 316.

نمی کند مگر اینکه امانت های الهی هویدا شوند؛ چنانچه این امانات آشکار شوند قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کرده و بر هرکس که پیروز شود او را می کشد.

بررسی روایت

در سند این روایت چندین لفظ و عبارت مبهم وجود دارد که عبارتند از: «عن بعض اصحابه»، «فلان الکرخی»، «رجل»، که این عبارت های مبهم باعث ارسال سند و ضعف آن گشته است.

3-5-9.جَاءَ مَرْفُوعاً عَنْ عَمْرِوبن شِمْرٍ عَنْ جَابِرِبن یَزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام:... وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولی فَأَنْذَرْتُکُمْ ناراً تَلَظَّی(1) قَالَ: هُوَ الْقَائِمُ إِذَا قَامَ بِالْغَضَبِ وَ یَقْتُلُ مِنْ کُلِّ أَلْفٍ تِسْعَ مِائَةٍ وَ تِسْعَةً وَ تِسْعِین؛(2)

امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرموده اند: او همان قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف است و هنگامی که با غضب و نارحتی قیام کند، از هر هزار نفر نهصد و نود و نه نفر را می کشد.

بررسی روایت

این روایت هم مرفوع و بی اعتبار است و هم راویان آن افراد ضعیفی هستند. یکی از راویان آن عمروبن شمر است که بنابر گفته نجاشی بسیار ضعیف است.(3) و راوی دیگر، جابربن یزید است که او هم بنابر سخن نجاشی فردی مختلط بوده است.(4)

ص:47


1- (1)لیل (92)، 14.
2- (2) استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، جلد، چاپ اول، قم، مدرسه امام مهدی، 1407 ق، ج 2، ص 807، ح 1.
3- (3) نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، ص 287.
4- (4) نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، ص 129.

3-5-10.وَ حَدَّثَنِی مُحَمَّد ُبن الْحَسَن ِبن أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِبن الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنِ الْعَبَّاسِ بن مَعْرُوفٍ عَنْ مُحَمَّد ِبن سِنَانٍ عَنْ رَجُلٍ قَالَ: سَأَلْتُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً (اسرا: 33) قَالَ: ذَلِکَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ یَخْرُجُ فَیَقْتُلُ بِدَمِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَلَوْ قَتَلَ أَهْلَ الْأَرْضِ لَمْ یَکُنْ مُسْرِفاً وَ قَوْلُهُ فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ لَمْ یَکُنْ لِیَصْنَعَ شَیْئاً یَکُونُ سَرَفاً ثُمَّ قَالَ ابوعَبْدِ اللَّهِ: علیه السلام یَقْتُلُ وَ اللَّهِ ذَرَارِیَّ قَتَلَةِ الْحُسَیْنِ علیه السلام بِفَعَالِ آبَائِهَا.(1)

محمّدبن سنان، از شخصی نقل نموده که وی گفت: از حضرت ابی عبداللَّه علیه السلام از تفسیر آیه شریفه: «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً». پرسیدم، حضرت فرمودند: مقصود از «ولی» قائم آل محمّد صلی الله علیه و آله بوده که خروج نموده پس به خون خواهی حضرت سیّد الشهداء علیه السلام شروع به کشتن می نماید به طوری که اگر همه اهل زمین را بکشد، اسراف نکرده است. و در ذیل این فقره از آیه «فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ» می فرماید: حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف اقدام به چیزی که اسراف محسوب شود، نمی کنند. سپس امام صادق علیه السلام فرمودند: به خدا قسم حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف اعقاب کشندگان سیّد الشّهداء علیه السلام را به واسطه عمل آباء و اجدادشان خواهد کشت.

بررسی روایت

در سند روایت لفظ مبهم «عن رجل» وجود دارد که باعث ارسال سند شده

ص:48


1- (1)ابن قولویه، جعفربن محمد، کامل الزیارات، تحقیق جواد قیومی، چاپ اول، قم، موسسه نشر اسلامی، 1417 ق، ص 63، ب 18، ح 5.

است، افزون بر آن محمدبن سنان کسی است که هم مدح آن آمده است و هم ضعیف شمرده شده است(1) که بنابر قواعد رجالی و تعارض بین مدح و ذم، ضعف بر مدح مقدَّم می باشد.

3-5-11.حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بن زِیَادِ بن جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بن إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بن صَالِحٍ الْهَرَوِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بن مُوسَی الرِّضَا علیه السلام یَاابن رَسُولِ اللَّهِ! مَا تَقُولُ فِی حَدِیثٍ رُوِیَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ قَتَلَ ذَرَارِیَّ قَتَلَةِ الْحُسَیْنِ علیه السلام بِفِعَالِ آبَائِهَا؟ فَقَالَ علیه السلام: هُوَ کَذَلِکَ. فَقُلْتُ: فَقَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری مَا مَعْنَاهُ؟ فَقَالَ: صَدَقَ اللَّهُ فِی جَمِیعِ أَقْوَالِهِ لَکِنَّ ذَرَارِیَّ قَتَلَةِ الْحُسَیْنِ یَرْضَوْنَ أَفْعَالَ آبَائِهِمْ وَ یَفْتَخِرُونَ بِهَا وَ مَنْ رَضِیَ شَیْئاً کَانَ کَمَنْ أَتَاهُ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا قُتِلَ فِی الْمَشْرِقِ فَرَضِیَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ فِی الْمَغْرِبِ لَکَانَ الرَّاضِی عِنْدَ اللَّهِ شَرِیکَ الْقَاتِلِ وَ إِنَّمَا یَقْتُلُهُمُ الْقَائِمُ إِذَا خَرَجَ لِرِضَاهُمْ بِفِعْلِ آبَائِهِمْ. قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: بِأَیِّ شَیْ ءٍ یَبْدَأُ الْقَائِمُ فِیهِمْ إِذَا قَامَ؟ قَالَ: یَبْدَأُ بِبَنِی شَیْبَةَ وَ یَقْطَعُ أَیْدِیَهُمْ لِأَنَّهُمْ سُرَّاقُ بَیْتِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل.(2)

احمد بن زیاد بن جعفر همدانی رضی الله عنها از علی بن ابراهیم، از پدرش، از عبد السلام ابن صالح هروی، نقل می کند که وی می گوید: محضر مبارک حضرت ابی الحسن علی بن موسی الرضا علیهما السلام عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! درباره روایتی که از امام صادق علیه السلام نقل شده و آن حضرت فرمودند: هر گاه حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف خروج

ص:49


1- (1)نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، ص 328.
2- (2) ابن بابویه، محمدبن علی، علل الشرایع، تحقیق سید محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مکتبه الحیدریه، 1385 ق، ج 1، ص 229، 164، ح 1.

کنند فرزندان قاتلان امام حسین علیه السلام را به دلیل کردار پدرانشان می کشد، چه می فرمایید؟ حضرت فرمودند: واقع همین است. عرض کردم: پس فرموده حقّ تعالی در قرآن: «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری؛ هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نگیرد» معنایش چیست؟ حضرت فرمودند: خداوند در تمام اقوالش صادق است ولی با وجود این باید توجّه داشته باشی که فرزندان قاتلان امام حسین علیه السلام به افعال و کردار پدرانشان راضی بوده و به آنها افتخار می کردند و به مقتضای «کسی که به چیزی راضی باشد، همچون شخصی است که آن چیز را انجام داده» آنها نیز همچون قاتلان سیّدالشهداء می باشند. و اگر شخص در مشرق کشته شود و دیگری در مغرب راضی و خوشنود باشد راضی با قاتل نزد خدا شریک در قتل می باشد و چون این فرزندان به کردار پدرانشان راضی می باشند لاجرم حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف وقتی خروج نمودند، ایشان را می کشند. راوی می گوید محضرش عرضه داشتم: چرا وقتی حضرت قیام فرمودند، اوّل ایشان را می کشد؟ حضرت فرمودند: حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف ابتدا بنی شیبه را می کشند به این روش که دستهایشان را قطع می فرماید، زیرا آنها سارقان بیت اللَّه عزّ و جلّ می باشند.

بررسی روایت

گرچه این حدیث در پی توضیح روایت و علت آن می باشد؛ اما از چند جهت مشکل دارد: اولاً: سند این روایت منقطع و ناشناخته است، زیرا احمدبن زیاد همدانی آن را از علی بن ابراهیم و او از پدرش (ابراهیم بن هاشم) و ابراهیم از عبدالسلام بن صالح هروی نقل نموده است درحالی که روایت باید بیش از چهار راوی داشته باشد تا به امام علیه السلام برسد، قطعاً افراد دیگری در زنجیره

ص:50

سلسله سند بوده اند که اکنون معلوم نیست چه کسانی هستند. ثانیاً: مضمون روایت با محکمات قرآن، فقه اسلامی و عقل منافات دارد، زیرا مجازات یک شخص راضی به قتل، شرعاً و عقلاً قصاص وی نیست.

3-5-12.قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بن الْقَاسِمِ بن عُبَیْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:... فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ عَرَفُوا کُلَّ نَاصِبٍ [نَصَبَ] عَلَیْهِ فَإِنْ أَقَرَّ بِالْإِسْلَامِ وَ هُوَ [وَ هِیَ] الْوَلَایَةُ وَ إِلَّا ضُرِبَتْ عُنُقُهُ أَوْ أَقَرَّ بِالْجِزْیَةِ فَأَدَّاهَا کَمَا یُؤَدِّی [یُؤَدُّونَ] أَهْلُ الذِّمَّة.(1)

امام صادق علیه السلام می فرماید: پس هنگامی که قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام کند، افراد ناصبی را به حضور قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف می آورند؛ پس اگر به اسلام اقرار کند که همان ولایت ائمه است؛ رهایش می کند وگرنه گردنش زده می شود و یا از او مانند اهل ذمّه جزیه می گیرد.

بررسی روایت

این روایت مرسل است زیرا راوی با حذف واسطه که معلوم نیست چه کسانی بوده اند، روایت را به امام صادق علیه السلام نسبت داده است.

3-5-13.وَ بِإِسْنَادِهِ (السَّید عَلی بن عَبد الحَمید فی کتابِ الغَیبه) إِلَی کِتَابِ الْفَضْلِ بن شَاذَانَ رَفَعَهُ إِلَی عَبْدِ اللَّهِ بن سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: یَقْتُلُ الْقَائِمُ علیه السلام حَتَّی یَبْلُغَ السُّوقَ. قَالَ: فَیَقُولُ لَهُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ أَبِیهِ إِنَّکَ لَتُجْفِلُ النَّاسَ إِجْفَالَ النَّعَمِ فَبِعَهْدٍ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَوْ بِمَا ذَا قَالَ وَ لَیْسَ فِی النَّاسِ رَجُلٌ أَشَدَّ مِنْهُ بَأْساً فَیَقُومُ إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنَ الْمَوَالِی فَیَقُولُ لَهُ لَتَسْکُتَنَّ أَوْ لَأَضْرِبن عُنُقَکَ فَعِنْدَ ذَلِکَ

ص:51


1- (1)کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، قم، داوری، بی تا، ص 292-293، ح 395.

یُخْرِجُ الْقَائِمُ علیه السلام عَهْداً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله.(1)

امام صادق علیه السلام فرمود: قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف می کشد تا می رسد به بازار؛ سپس مردی از اولاد پدرش به او می گوید: تو با مردم مثل چهارپایان رفتار می کنی، آیا این برخورد به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد یا چیز دیگر؟ و در میان مردم مردی شدیدتر از او نیست، سپس مردی از موالی به سمت وی بلند می شود، پس به وی می گوید: ساکت می شوی یا گردنت را بزنم؛ سپس قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف در آن هنگام دستوری از پیامبر صلی الله علیه و آله را ارائه می دهد.

بررسی روایت

دربارۀ سند این روایت نه از سند سید علی بن عبدالحمید (صاحب کتاب الغیبه) به کتاب فضل بن شاذان اطلاع درستی در دست است و نه از سند فضل بن شاذان به عبدالله بن سنان، بنابراین، این حدیث، مرسل و غیر قابل اعتماد است.

3-5-14.وَ بِإِسْنَادِهِ (السَّید عَلی بن عَبدالحَمید فی کتابِ الغَیبه) عَنِ الْکَابُلِیِّ عَنْ عَلِیِّ بن الْحُسَیْنِ علیه السلام قَالَ: یَقْتُلُ الْقَائِمُ علیه السلام مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ حَتَّی یَنْتَهِیَ إِلَی الْأَجْفَر.(2)

امام سجاد علیه السلام فرمودند: قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف آن قدر از اهل مدینه می کشد تا به محلی به نام اجفر می رسد.

ص:52


1- (1)مجلسی، محمد باقربن محمد تقی، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، تحقیق جمعی از محققان، چاپ دوم، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، 1403 ق، ج 52، ص 387 ب 27، ح 203.
2- (2) همان، ج 52، ص 387، ب 27، ح 204.

بررسی روایت

از سند الغیبه سید علی بن عبدالحمید به کابلی اطلاعی در دست نیست و نمی توان به آن اعتماد کرد.

3-5-15.وَ بِإِسْنَادِهِ (السَّید عَلی بن عَبدالحَمید فی کتابِ الغَیبه) رَفَعَهُ إِلَی أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی خَبَرٍ طَوِیلٍ إِلَی أَنْ قَال: وَ یَنْهَزِمُ قَوْمٌ کَثِیرٌ مِنْ بنی أُمَیَّةَ حَتَّی یَلْحَقُوا بِأَرْضِ الرُّومِ... فَیَبْعَثُ إِلَیْهِمْ الْقَائِمُ علیه السلام أَنْ أَخْرِجُوا هَؤُلَاءِ الَّذِینَ أَدْخَلْتُمُوهُم... فَإِذَا قَرَأَ عَلَیْهِمُ الْکِتَابَ وَ رَأَوْا هَذَا الشَّرْطَ لَازِماً لَهُمْ أَخْرَجُوهُمْ إِلَیْهِ فَیَقْتُلُ الرِّجَالَ وَ یَبْقُرُ بُطُونَ الْحَبَالَی.(1)

امام باقر علیه السلام می فرماید: هنگام قیام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف عده زیادی از بنی امیه فرار می کنند و به کشور روم پناه می برند... سپس قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف عده ای را همراه با دستور کتبی برای تحویل گرفتن آنها به آن کشور می فرستد که این کسانی را که به کشور خود راه داده اید، اخراج کنید... پس هنگامی که دستور را بر حاکم می خوانند، آن پناهندگان را اخراج می کنند، سپس قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف مردهای آنان را می کشد و شکم زنان آبستن را می درد.

بررسی روایت

از سند الغیبه به ابوبصیر اطلاعی در دست نیست، همچنین این روایت مرفوعه و ضعیف است، افزون بر ضعف سند متنی کاملاً مضطرب دارد، زیرا شکافتن و پاره کردن شکم زنان آبستن در هیچ حالتی حتی در حال جنگ جایز نیست.

ص:53


1- (1)مجلسی، محمد باقربن محمد تقی، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، تحقیق جمعی از محققان، چاپ دوم، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، 1303 ق، ج 52، ص 387، ب 27، ح 204.

3-5-16.وَ بِإِسْنَادِهِ (السَّید عَلی بن عَبدالحَمید فی کتابِ الغَیبه) رَفَعَهُ إِلَی عَبْدِاللَّهِ بن سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ علیه السلام لَمْ یَکُنْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْعَرَبِ وَ الْفُرْسِ إِلَّا السَّیْفُ لَا یَأْخُذُهَا إِلَّا بِالسَّیْفِ وَ لَا یُعْطِیهَا إِلَّا بِهِ.(1)

امام صادق علیه السلام می فرماید: هنگامی که قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام کند، بین او وعرب و عجم جز شمشیر نخواهد بود، جز شمشیر از آنها نمی گیرد و جز شمشیر به آنها نمی دهد.

بررسی روایت

علامه مجلسی رحمه الله این روایت را از کتاب الغیبه بدون ذکر سند از عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که از سند کامل آن اطلاعی در دست نیست. همچنین متن روایت نیز دارای ضعف و اضطراب است، زیرا قرار دادن شمشیر یعنی زور و قدرت سلاح به عنوان ملاک حاکم نیز خلاف ضرورت دین و سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می باشد.

3-5-17.وَ بِإِسْنَادِهِ (السَّید عَلی بن عَبدالحَمید فی کتابِ الغَیبه) رَفَعَهُ إِلَی جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَال:... وَ یَقْتُلُ النَّاسَ حَتَّی لَا یَبْقَی إِلَّا دِینُ مُحَمَّد؛(2)

... قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف آن قدر از مردم می کشد تا اینکه جز دین محمد باقی نماند.

بررسی روایت

سند این روایت نیز از الغیبه سید علی بن عبدالحمید می باشد که از سند آن تا

ص:54


1- (1)همان.
2- (2) همان، ج 52، ص 387، ب 27، ح 204.

امام باقر علیه السلام اطلاعی در دست نیست و همچنین روایت مرفوعه نیز می باشد، بنابراین قابل اعتماد نیست.

3-5-18.وَ رَوَی عَبْدُ اللَّهِ بن الْمُغِیرَةِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ علیه السلام أَقَامَ خَمْسَمِائَةٍ مِنْ قُرَیْشٍ فَضَرَبَ أَعْنَاقَهُمْ ثُمَّ أَقَامَ خَمْسَمِائَةٍ فَضَرَبَ أَعْنَاقَهُمْ ثُمَّ أَقَامَ خَمْسَمِائَةٍ أُخْرَی حَتَّی یَفْعَلَ ذَلِکَ سِتَّ مَرَّات. ٍ قُلْتُ: وَ یَبْلُغُ عَدَدُ هَؤُلَاءِ هَذَا؟ قَالَ: نَعَمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ مَوَالِیهِم؛(1)

آنگاه که قائم آل محمد علیهم السلام قیام کند، پانصد تن از قریش را به پا دارد و گردنشان را بزند، سپس پانصد تن دیگر را به پا دارد و گردن زند، آنگاه پانصد تن دیگر تا شش بار (که روی هم سه هزار نفر شوند) گوید: من گفتم: شماره آنان به این حد رسد؟ فرمود: آری؛ خودشان و دوستدارانشان.

بررسی روایت

شیخ مفید نیز این روایت را بدون ذکر سند کامل بیان می کند و از سند آن اطلاعی در دست نیست و افزون بر مشکل سندی، متن روایت نیز دچار اضطراب است، بنابراین قابل اعتماد نیست.

3-5-19.وَذَکَرَ الإِمامُ ابوالحَسنِ مُحمَّدٌبن عبید الکَسائی، فی قِصَصِ الأَنبیاء، قالَ: قالَ کعبُ الأحبارِ: یَخرجُ المَهدیُّ إلی بِلادِ الرّومِ، وَجَیشُه مائةُ أَلفٍ، فَیدعُو مَلکَ الرّومَ إلی الإیمانِ فَیَأبی، فَیقتَتلانِ شَهرَینِ، فَیَنصُرَ اللهُ تَعالی المهدیَّ، وَیَقتُلَ مِن أَصحابِه خَلقاً کَثیراً، ویَنهَزمُ، وَیَدخُل إلی القُسطَنطینیةِ فَینزِل المهدیُّ علی بابِها، ولَها یَومئذٍ سَبعةُ أَسوارٍ، فَیُکَبِّرُ المهدیُّ سَبعَ تکبیراتٍ، فَیَخِرُّ کلُ سورٍ

ص:55


1- (1)مفید، محمدبن نعمان، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ص 364.

مِنها، فَعِندَ ذلکَ یَأخذُها المهدیُّ، وَیَقتُلُ مِن الرّومِ خَلقاً کَثیراً، ویُسلِمُ عَلی یَدیهِ خلقٌ کثیرٌ؛(1)

مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به سوی سرزمین روم یورش می برد در حالی که سربازان وی صد هزار نفر می باشد، سپس پادشاه روم را به ایمان فرا می خواند ولی او سر باز می زند، سپس به مدت دو ماه با هم می جنگند و خداوند مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را یاری می کند و مهدی تعداد زیادی از اصحاب و یاران پادشاه روم را به قتل می رساند و به قسطنطنیه داخل می شود، پس مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به دروازه شهر وارد می شود در حالیکه دارای هفت دیوار است سپس مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هفت مرتبه تکبیر گفته، پس از آن همه دیوارهای شهر فرو می ریزد، سپس در آن هنگام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شهر را در دست گرفته، تعداد زیادی از مردم آن جا را به قتل می رساند و به دست وی مردم زیادی به اسلام روی می آورند.

بررسی روایت

این حدیث از زبان کعب الاحبار است و چون به پیامبر عجل الله تعالی فرجه الشریف اسناد داده نشده، موقوف(2) است و اعتباری ندارد، افزون بر این کعب الاحبار شخصیت قابل قبولی نیست، بنابراین نمی توان به این روایت اعتماد کرد.

3-5-20.قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بن الْقَاسِمِ بن عُبَیْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی... وَ إِنَّ لَنا [لَهُ] لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولی فَأَنْذَرْتُکُمْ ناراً تَلَظَّی الْقَائِمُ صلی الله علیه و آله إِذَا قَامَ بِالْغَضَبِ فَقَتَلَ مِنْ کُلِّ أَلْفٍ

ص:56


1- (1)مقدسی شافعی، یوسف بن یحیی، عقدالدرر، ص 273.
2- (2) موقوف: حدیثی است که توسط صحابی معصوم نقل شده بدون اینکه آن را به معصوم اسناد دهد. (کاظم، شانه چی، درایة الحدیث، ص 79).

تِسْعَمِائَةٍ وَ تِسْعَةً وَ تِسْعِین؛(1)

... قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف هنگامی که با غضب قیام کند، از هر هزار نفر نهصد و نود و نه نفررا می کشد.

بررسی روایت

این روایت مرسل می باشد، زیرا راوی با حذف واسطه که معلوم نیست چه کسانی بوده اند، روایت را به امام صادق علیه السلام نسبت داده است. افزون بر این محمد بن قاسم بن عبید فردی ناشناخته است.

3-5-21.حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بن مُحَمَّدِ بن سَعِیدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بن الْحَسَنِ التَّیْمُلِیُّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحَسَنِ بن عَلِیِّ بن یوسُفَ وَ مُحَمَّدِبن عَلِیٍّ الْکُوفِیِ عَنْ سَعْدَانَ بن مُسْلِمٍ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: بَیْنَا الرَّجُلُ عَلَی رَأْسِ الْقَائِمِ یَأْمُرُهُ وَ یَنْهَاهُ إِذْ قَالَ أَدِیرُوهُ فَیُدِیرُونَهُ إِلَی قُدَّامِهِ فَیَأْمُرُ بِضَرْبِ عُنُقِهِ فَلَا یَبْقَی فِی الْخَافِقَیْنِ شَیْ ءٌ إِلَّا خَافَهُ؛(2)

... در آن میان که مردی بر بالین قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف ایستاده و امر و نهیش می کند، ناگاه حضرت می فرماید: او را برگردانید، پس او را به پیش روی آن حضرت باز می گردانند و آن حضرت دستور می دهد گردن او زده شود، پس در خاور و باختر چیزی باقی نمی ماند مگر اینکه از او می ترسد.

بررسی روایت

در سند روایت افزون بر محمدبن علی کوفی که شرح حال او پیش از این بیان شد، همچنین علی بن حسن تیملی که طبق گفته آیت الله خویی همان

ص:57


1- (1)کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص 214.
2- (2) نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص 245-246، ب 13، ح 32.

علی بن حسن بن علی بن فضال است(1) شخصی فطحی(2) مذهب می باشد.(3) همچنین این روایت با توجه به عبارت مبهم (عن بعض رجاله) موجود در سند آن، مرسل است.

3-6. روایات متفرقه

3-6-1.أَخْبَرَنَا عَلِیُّ بن الْحُسَیْنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُبن یَحْیَی الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِبن حَسَّانَ الرَّازِیِّ عَنْ مُحَمَّدِبن عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ أَحْمَدَبن مُحَمَّدِبن أَبِی نَصْرٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِبن مُسْلِمٍ قَالَ: سَمِعْتُ اباجَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ: لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا یَصْنَعُ الْقَائِمُ إِذَا خَرَجَ لَأَحَبَّ أَکْثَرُهُمْ أَلَّا یَرَوْهُ مِمَّا یَقْتُلُ مِنَ النَّاسِ أَمَا إِنَّهُ لَا یَبْدَأُ إِلَّا بِقُرَیْشٍ فَلَا یَأْخُذُ مِنْهَا إِلَّا السَّیْفَ وَ لَا یُعْطِیهَا إِلَّا السَّیْفَ حَتَّی یَقُولَ کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ لَیْسَ هَذَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَوْ کَانَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ لَرَحِمَ؛(4)

اگر مردم می دانستند هنگامی که قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف خروج کند چه خواهد کرد، بیشتر آنان دوست می داشتند او را ملاقات نکنند؛ بس که خواهد کشت، بدانید که او شروع نخواهد کرد مگر با قریش، و از آنان جز شمشیر دریافت نمی کند و به قریش جز شمشیر ارزانی نمی دارد (معامله او با قریش تنها با شمشیر است) تا آن جا که بیشتر مردمان گویند: این مرد از تبار محمّد نیست که اگر از آل محمّد بود، حتماً رحمت و دلسوزی می داشت.

ص:58


1- (1)موسوی خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، ج 11، ص 345.
2- (2) فطحیه: این گروه قائل به امامت دوازده امام همراه با عبدالله افطح پسر امام صادق علیهم السلام هستند که او را میان امام صادق علیهم السلام و امام کاظم علیهم السلام قرار می دهند (محمدرضا، جدیدی نژاد، معجم مصطلحات الرجال و الدرایه، ص 114).
3- (3) نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، ص 258.
4- (4) نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص 238، ب 13، ح 18.

بررسی روایت

در سند این روایت محمدبن علی کوفی وجود دارد که وی فرد بسیار ضعیفی است و شرح حال او پیش از این بیان شد.

3-6-2.أَخْبَرَنَا عَلِیُّ بن الْحُسَیْنِ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِبن عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بن أَبِی هَاشِمٍ عَنْ أَبِی خَدِیجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ عَلِیّاً علیه السلام قَالَ: کَانَ لِی أَنْ أَقْتُلَ الْمُوَلِّیَ وَ أُجْهِزَ عَلَی الْجَرِیحِ وَ لَکِنِّی تَرَکْت ذَلِکَ لِلْعَاقِبَةِ مِنْ أَصْحَابِی إِنْ جُرِحُوا لَمْ یُقْتَلُوا وَ الْقَائِمُ لَهُ أَنْ یَقْتُلَ الْمُوَلِّیَ وَ یُجْهِزَ عَلَی الْجَرِیحِ؛(1)

ابوخدیجه از امام صادق علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: همانا علی علیه السلام فرمود: مرا چنین اختیاری بود که فراریان از جبهه جنگ را بکشم و کار مجروحان را یکسره سازم ولی من به ملاحظه آینده نگری برای یاران خود این کار را نکردم که چون مجروح شدند، کشته نشوند ولی برای امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف مقرّر است که آنان را که از جنگ می گریزند، بکشد و کار زخمی ها را یکسره سازد.

بررسی روایت

این روایت نیز مانند سند پیشین است و در سند آن نیز محمدبن علی کوفی وجود دارد.

3-6-3.أَخْبَرَنَا عَلِیُّ بن الْحُسَیْنِ قَالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُبن یَحْیَی الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِبن حَسَّانَ الرَّازِیِّ عَنْ مُحَمَّدِبن عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ أَحْمَدَبن مُحَمَّدِبن أَبِی نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بن بُکَیْرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ صَالِحٌ مِنَ الصَّالِحِینَ سَمِّهِ لِی أُرِیدُ

ص:59


1- (1)نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص 236، ب 13، ح 15.

الْقَائِمَ علیه السلام. فَقَالَ: اسْمُهُ اسْمِی. قُلْتُ: أَ یَسِیرُ بِسِیرَةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله؟ قَالَ: هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ یَا زُرَارَةُ، مَا یَسِیرُ بِسِیرَتِهِ. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ لِمَ؟ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله سَارَ فِی أُمَّتِهِ بِالْمَنِ، کَانَ یَتَأَلَّفُ النَّاسَ وَ الْقَائِمُ یَسِیرُ بِالْقَتْلِ بِذَاکَ أُمِرَ فِی الْکِتَابِ الَّذِی مَعَهُ أَنْ یَسِیرَ بِالْقَتْلِ وَ لَا یَسْتَتِیبَ أَحَداً؛ وَیْلٌ لِمَنْ نَاوَاه...؛(1)

به آن حضرت عرض کردم: صالحی از صالحان را برایم نام ببر و منظورم حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف بود، پس فرمود: اسم او اسم من است، عرض کردم: آیا همچون رفتار محمّد صلی الله علیه و آله رفتار می کند؟ فرمود: هرگز هرگز ای زراره؛ رفتار او را پیش نمی گیرد. عرض کردم: فدایت شوم برای چه؟ فرمود: همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله در امّت خود چنان رفتار می کرد که همراه با بخشش بود (مردم را عفو و مرهون منّت خود می ساخت) و دلهای مردم را به خود جذب می نمود؛ یعنی با مهر رفتار می کرد ولی رفتار قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف با خشونت و کشتار است، زیرا در کتابی که به همراه دارد مأمور شده است که با کشتار رفتار کند و از کسی توبه نپذیرد، وای بر کسی که با او دشمنی کند و به ستیز برخیزد.

بررسی روایت

در سند این نیز روایت محمدبن علی کوفی وجود دارد که فردی ضعیف است و توصیف آن قبلاً بیان شده، مضمون روایت نیز با روایات درستی که سیره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را همان سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله می داند، مخالفت دارد.

3-6-4.أَخْبَرَنَا عَلِیُّ بن الْحُسَیْنِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُبن یَحْیَی الْعَطَّارُ بِقُمَ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُبن حَسَّانَ الرَّازِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُبن عَلِیٍّ

ص:60


1- (1) همان، ص 236، ب 13، ح 14.

الْکُوفِیُ عَنْ مُعَمَّرِبن خَلَّادٍ قَالَ: ذُکِرَ الْقَائِمُ عِنْدَ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام فَقَالَ: أَنْتُمُ الْیَوْمَ أَرْخَی بَالًا مِنْکُمْ یَوْمَئِذٍ. قَالُوا: وَ کَیْفَ؟ قَالَ: لَوْ قَدْ خَرَجَ قَائِمُنَا علیه السلام لَمْ یَکُنْ إِلَّا الْعَلَقُ وَ الْعَرَقُ وَ النَّوْمُ عَلَی السُّرُوجِ وَ مَا لِبَاسُ الْقَائِمِ علیه السلام إِلَّا الْغَلِیظُ وَ مَا طَعَامُهُ إِلَّا الْجَشِب؛(1)

معمّربن خلّاد گوید: نزد امام ابی الحسن الرّضا علیه السلام از قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف یاد شد، پس فرمود: شما امروز آسوده تر از آن روز هستید، عرض کردند: چگونه؟ فرمود: اگر قائم ما علیه السلام خروج کند جز خون بسته شده و عرق و بر روی زین های اسبان خفتن چیزی در کار نخواهد بود و لباس قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف جز جامه خشن و خوراک او جز غذای ناگوار و نامطبوع نخواهد بود.

بررسی روایت

در سند این روایت نیز محمدبن علی کوفی وجود دارد که شرح حالش بیان شد.

3-6-5.عَنْهُ عَنْ صَالِحٍ عَنْ مُحَمَّدِبن عَبْدِ اللَّهِ بن مِهْرَانَ عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ بن بَشِیرٍ عَنْ عُثَیْمِ بن سُلَیْمَانَ عَنْ مُعَاوِیَةَ بن عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا تَمَنَّی أَحَدُکُمُ الْقَائِمَ فَلْیَتَمَنَّهُ فِی عَافِیَةٍ فَإِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله رَحْمَةً وَ یَبْعَثُ الْقَائِمَ نَقِمَة؛(2)

معاویة بن عمار از امام صادق علیه السلام روایت کند که آن حضرت فرمود: هرگاه یکی از شما آرزوی دیدار حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف را کند، باید آرزو کند که این دیدار در تندرستی و عافیت باشد (و

ص:61


1- (1)نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص 295-296، ب 15، ح 5.
2- (2) کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، کافی، تحقیق غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، چاپ چهارم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407 ق، ج 8، ص 233، ح 306.

مشمول اصلاحات آن بزرگوار نگردد) زیرا خداوند محمد صلی الله علیه و آله را به مهر و عطوفت مبعوث فرمود، و حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف را برای انتقام برانگیزد.

بررسی روایت

در سند روایت محمد بن عبدالله بن مهران وجود دارد که این شخص فردی متهم به غلو و ضعیف است(1) ، همچنین این روایت مهمل نیز می باشد؛ زیرا در مورد دو تن از روات این سند اطلاعی در کتاب های رجالی وجود ندارد، یکی عبدالملک بن بشیر و دیگری عیثم بن سلیمان.

3-6-6.عَلِیُّ بن مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بن الْعَبَّاسِ عَنِ الْحَسَنِ بن عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَاصِمِ بن حُمَیْدٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فی حدیث إلی أن قال: قُلْتُ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ (هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلاّ إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ)2 قَالَ: إِمَّا مَوْتٌ فِی طَاعَةِ اللَّهِ أَوْ إِدْرَاکُ ظُهُورِ إِمَامٍ وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِهِمْ مَعَ مَا نَحْنُ فِیهِ مِنَ الشِّدَّةِ أَنْ یُصِیبَهُمُ اللَّهُ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ. قَالَ: هُوَ الْمَسْخُ أَوْ بِأَیْدِینَا وَ هُوَ الْقَتْلُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَل لِنَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله: قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنَّا مَعَکُمْ مُتَرَبِّصُونَ وَ التَّرَبُّصُ انْتِظَارُ وُقُوعِ الْبَلَاءِ بِأَعْدَائِهِمْ؛(2)

(آن دو سرانجام نیک) یا مرگ در راه اطاعت خداست و یا درک ظهور امام، ولی ما در مورد آنها انتظار می بریم با این وضع سخت و ناهنجاری که داریم که خداوند از نزد خود عذابی بدانها بفرستد. فرمود که آن عذاب یا مسخ است یا به دست ما (آنها را عذاب

ص:62


1- (1)طوسی، محمدبن حسن، رجال طوسی، تصحیح جواد قیومی اصفهانی، چاپ سوم، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجامعة المدرسین، 1373 ش، ص 391.
2- (3) کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، کافی، ج 8، ص 285 ه، ح 431.

کند) که آن کشتن آنها است. خدای, به پیامبرش فرمود: بگو منتظر باشید که ما نیز با شما از منتظران هستیم و مقصود انتظار وقوع بلا به دشمنان است.

بررسی روایت

در سند روایت علی بن عباس وجود دارد که وی به غلو و ضعف شخصیّت متهم است.(1) همچنین این روایت مهمل نیز می باشد؛ زیرا از حسن بن عبدالرحمن (حمانی) اطّلاعاتی در کتابهای رجالی وجود ندارد.

3-6-7.بِهَذَا الْإِسْنَادِ (عَلِیُّ بن مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیّ ِبن الْعَبَّاسِ عَنِ الْحَسَنِ بن عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَاصِم ِبن حُمَیْدٍ عَنْ أَبِی حَمْزَة) عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ (قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ إِنْ هُوَ إِلاّ ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ) ...قال: ِ وَ سَیَخْتَلِفُونَ فِی الْکِتَابِ الَّذِی مَعَ الْقَائِمِ الَّذِی یَأْتِیهِمْ بِهِ حَتَّی یُنْکِرُهُ نَاسٌ کَثِیرٌ فَیُقَدِّمُهُمْ فَیَضْرِبُ أَعْنَاقَهُم؛(2)

محققاً درکتابی که با قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف است و برای آنها خواهد آورد، اختلاف خواهند کرد تا بدان حد که جمع زیادی آن را انکار می کنند، سپس قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف آنها را پیش آورده و گردن آنها را می زند.

بررسی روایت

در سند این روایت نیز علی بن عباس و حسن بن عبدالرحمن (حمانی) وجود دارد که شرح حالشان پیش از این بیان شد.

3-6-8.حَدَّثَنَا رِشْدِینُ، عَن ِابن لَهِیعَةَ، عَنْ عَیَّاش ِبن عَبَّاسٍ الزُّرَقِیِّ،

ص:63


1- (1)نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص 255.
2- (2) کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، کافی، ج 8، ص 287، ح 432.

عَنِ ابن زُرَیْرٍ، عَنْ عَلِیٍّ، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: یُرْسِلُ اللَّهُ عَلَی أَهْلِ الشَّامِ مَنْ یُفَرِّقُ جَمَاعَتَهُمْ، حَتَّی لَوْ قَاتَلَتْهُمُ الثَّعَالِبُ غَلَبَتْهُمْ، وَعِنْدَ ذَلِکَ یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فِی ثَلَاثِ رَایَاتٍ،...، أَمَارَتُهُمْ: أَمِتْ أَمِتْ...؛(1)

خداوند کسی را به سوی شام می فرستد که جماعت آنان را متفرق می سازد به طوریکه اگر گرگ ها به مقابله با آنان بیایند، آنها را شکست می دهند. در آن هنگام است مردی از خاندان من قیام می کند در قالب سه پرچم... شعار آنها بکُش بکُش است.

بررسی روایت

در سند روایت ابن لهیعه وجود دارد که وی فردی ضعیف است چنان که ابن معین در توصیف وی گفته است: «ضعیفٌ لا یحتجُ به».(2)

3-6-9.حَدَّثَنَاابن وَهْبٍ، عَنِ ابن لَهِیعَةَ، عَنِ الْحَارِثِ بن یَزِیدَ، سَمِعَ ابن زُرَیْرٍ الْغَافِقِیَّ، سَمِعَ عَلِیًّا، یَقُولُ:... لَا یَلْقَاهُ عَدُوٌّ إِلَّا هَزَمَهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ، شِعَارُهُمْ: أَمِتْ أَمِتْ؛(3)

... قائم به دشمنی برنمی خورد مگر اینکه به اذن خداوند او را شکست می دهد؛ شعار قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف و اصحابش بکُش بکُش است.

بررسی روایت

در سند این روایت نیزابن لهیعه وجود دارد که شرح حال وی گذشت.

3-6-10.حَدَّثَنَا سُوَیْدُبن عَبْدِ الْعَزِیزِ، عَنْ إِسْحَاقَ بن أَبِی فَرْوَةَ، وَابن شَابُورَ، جَمِیعًا عَنْ مَکْحُولٍ، عَنْ حُذَیْفَةَ بن الْیَمَانِ، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ

ص:64


1- (1)مروزی، نعیم بن حماد، الفتن، ج 1، ص 349، ح 1007.
2- (2) ذهبی، شمس الدین ابوعبد الله محمدبن أحمد، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقیق الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1995 م، ج 4، ص 167.
3- (3) مروزی، نعیم بن حماد، الفتن، ج 1، ص 348، ح 1005.

قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:... ثُمَّ یَفْتَرِقُونَ وَیَخْتَبِئُونَ تَحْتَ کُلِّ شَجَرٍ وَحَجَرٍ، حَتَّی یَقُولَ الشَّجَرُ: یَا عَبْدَ اللَّهِ یَا مُسْلِمُ! تَعَالَ، هَذَا یَهُودِیُّ وَرَائِی فَاقْتُلْهُ؛(1)

سپس پراکنده می شوند و زیر هر درخت و سنگی پنهان می گردند تا اینکه درخت می گوید: ای بنده خدا، ای مسلمان! بیا این جا، این یک یهودی است که پشت سر من است، پس او را بکش.

بررسی روایت

در سند روایت سویدبن عبد العزیز وجود دارد که نسائی در مورد وی گفته است او ثقه نیست و ضعیف است.(2)

3-6-11عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بن زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّد ِبن الْحَسَنِ بن شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بن عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مَالِک ِبن عَطِیَّةَ عَنْ أَبَان ِبن تَغْلِبَ قَالَ: قَالَ لِی ابوعَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: دَمَانِ فِی الْإِسْلَامِ حَلَالٌ مِنَ اللَّهِ لَا یَقْضِی فِیهِمَا أَحَدٌ حَتَّی یَبْعَثَ اللَّهُ قَائِمَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَإِذَا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَائِمَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ حَکَمَ فِیهِمَا بِحُکْمِ اللَّهِ لَا یُرِیدُ عَلَیْهِمَا بَیِّنَةً الزَّانِی الْمُحْصَنُ یَرْجُمُهُ وَ مَانِعُ الزَّکَاةِ یَضْرِبُ عُنُقَه؛(3)

ابن شمّون گوید که امام صادق علیه السلام فرمود: دو خون است که ریختن آنها از طرف خداوند حلال است، ولی تا قبل از قیام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف اجازه آنها داده نشده است، پس هرگاه خداوند او را برانگیزد، بدون بینه قضاوت کرده (و اجازه ریختن آنها را خواهد

ص:65


1- (1)همان، ج 2، ص 568، ح 1591.
2- (2) عسقلانی الشافعی، أحمدبن علی بن حجر ابوالفضل، تهذیب التهذیب، چاپ اول، بیروت، دارالفکر، 1404 ق، ج 4، ص 242.
3- (3) کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، کافی، ج 3، ص 503، ح 5.

داد) یکی خون زناکاری است که دارای همسر است و او را سنگسار می کند و دیگری خون مانع الزّکات است که حضرت گردن وی را می زند.

بررسی روایت

در سند این روایت افراد بسیار ضعیفی وجود دارد؛ یکی محمدبن حسن شمون که وی فردی غالی(1) ، واقفی مذهب، ضعیف و فاسد المذهب است(2). دیگری عبدالله بن عبدالرحمن الاصمّ فردی ضعیف و غالی که از دروغسازان بصره بوده است.(3)

نکته

همین روایت در کمال الدین نیز با سندی متفاوت نقل شده است که سند آن عبارت است از:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بن الْحَسَنِ بن أَحْمَدَ بن الْوَلِیدِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بن الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ یَعْقُوبَ بن یَزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بن أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبَانِ بن عُثْمَانَ عَنْ أَبَانِ بن تَغْلِبَ قَالَ: قَالَ ابوعَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:....(4)

3-6-12.أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بن مُحَمَّدِ بن سَعِیدٍ ابن عُقْدَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بن الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بن خَالِدٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ بن مَیْمُونٍ عَنِ الْحَسَنِ بن هَارُونَ بَیَّاعِ الْأَنْمَاطِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام جَالِساً فَسَأَلَهُ الْمُعَلَّی بن خُنَیْسٍ أَیَسِیرُ الْقَائِمُ إِذَا قَامَ بِخِلَافِ سِیرَةِ عَلِیٍّ علیه السلام فَقَالَ نَعَمْ وَ ذَاکَ أَنَّ عَلِیّاً سَارَ بِالْمَنِّ وَ الْکَفِّ لِأَنَّهُ عَلِمَ أَنَّ شِیعَتَهُ

ص:66


1- (1)طوسی، محمدبن حسن، رجال طوسی، ص 402.
2- (2) نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، ص 335.
3- (3) حلی، حسن بن یوسف، خلاصه الاقوال (رجال)، ص 238.
4- (4) ابن بابویه، محمدبن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 671، ح 21.

سَیُظْهَرُ عَلَیْهِمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنَّ الْقَائِمَ إِذَا قَامَ سَارَ فِیهِمْ بِالسَّیْفِ وَ السَّبْیِ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ یَعْلَمُ أَنَّ شِیعَتَهُ لَمْ یُظْهَرْ عَلَیْهِمْ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدا؛(1)

حسن بن هارون نمدفروش گوید: نزد امام صادق علیه السلام نشسته بودم که معلّی بن خنیس از آن حضرت پرسید: آیا وقتی امام قائم علیه السلام قیام نمود بر خلاف روش علی علیه السلام رفتار خواهد کرد؟ فرمود:

آری، بدان جهت که علی با منّت گذاشتن و دست برداشتن (از مردم و مخالفین) رفتار می نمود برای اینکه می دانست پس از او پیروانش به زودی مغلوب دشمنان خواهند شد و اینکه قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف چون قیام کند در میان ایشان با شمشیر و اسیر ساختن رفتار خواهد کرد، زیرا او می داند که شیعه او پس از او هرگز مغلوب دشمنان نمی شوند.

بررسی روایت

در سند این روایت محمدبن خالد وجود دارد که مرحوم آیت الله خویی وی را به نظر نجاشی مهمل دانسته است(2) ، همچنین حسن بن هارون نیز ناشناخته است. افزون بر اینها مضمون روایت نیز با روایتهای دیگری که سیره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را همان سیره امیرالمومنین علیه السلام می داند، مخالف است؛ بنابراین نمی توان به آن اعتماد کرد.

3-6-13.أَحْمَدُبن إِدْرِیسَ عَنْ عَلِیِّ بن الْفَضْلِ عَنْ أَحْمَدَبن عُثْمَانَ عَنْ أَحْمَدَبن رِزْقٍ عَنْ یَحْیَی بن الْعَلَاءِ الرَّازِیِ قَالَ: سَمِعْتُ اباعَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: یُنْتِجُ اللَّهُ تَعَالَی فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ رَجُلًا مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ یَسُوقُ اللَّهُ تَعَالَی بِهِ بَرَکَاتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ فَیُنْزِلُ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ یُخْرِجُ

ص:67


1- (1)نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص 237، ب 13، ح 16.
2- (2) موسوی خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، ج 16، ص 62.

الْأَرْضُ بَذْرَهَا وَ تَأْمَنُ وُحُوشُهَا وَ سِبَاعُهَا وَ یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً وَ یَقْتُلُ حَتَّی یَقُولَ الْجَاهِلُ: لَوْ کَانَ هَذَا مِنْ ذُرِّیَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله لَرَحِمَ؛(1)

خداوند متعال در این امت مردی را به وجود می آورد که او از من است و من از او می باشم. خداوند به سبب وی برکات آسمانها و زمین را به پیش می راند، سپس آسمان باران خود را فرو می فرستد و زمین ثمره خود را آشکار می کند و حیوانات نا اهلی و وحشی قابل اعتماد می شوند، وی زمین را پر از عدل و داد می کند همانطورکه از ظلم و جور پر شده است، وچنان می کشد که فرد جاهل می گوید: اگر این مرد از ذریه محمد بود قطعا رحم می کرد.

بررسی روایت

در سند روایت احمدبن عثمان وجود دارد که وی فردی ناشناخته است، خود این روایت نیز مجهول است زیرا یکی از روات آن (علی بن فضل) مجهول الحال(2) می باشد.

3-6-14حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بن مُحَمَّدِ بن سَعِیدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا الْقَاسِمُ بن مُحَمَّد ِبن الْحَسَنِ بن حَازِمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عُبَیْسُ بن هِشَامٍ عَنْ عَبْدِ اللَّه ِبن جَبَلَةَ عَنْ عَلِیِّ بن أَبِی الْمُغِیرَةِ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّه ِبن شَرِیکٍ الْعَامِرِیُ عَنْ بِشْرِبن غَالِبٍ الْأَسَدِیِّ قَالَ: قَالَ لِیَ الْحُسَیْنُ بن عَلِیٍّ علیه السلام یَا بِشْرُ مَا بَقَاءُ قُرَیْشٍ إِذَا قَدَّمَ الْقَائِمُ الْمَهْدِیُّ مِنْهُمْ خَمْسَمِائَةِ رَجُلٍ فَضَرَبَ أَعْنَاقَهُمْ صَبْراً ثُمَّ قَدَّمَ خَمْسَمِائَةٍ فَضَرَبَ أَعْنَاقَهُمْ صَبْراً ثُمَّ

ص:68


1- (1)طوسی، محمدبن حسن، غیبت طوسی، ص 188، ح 149.
2- (2) مجهول الحال: راوی که توثیق نشده است (محمدرضا، جدیدی نژاد معجم مصطلحات الرجال و الدرایه، ص 147).

خَمْسَمِائَةٍ فَضَرَبَ أَعْنَاقَهُمْ صَبْراً. قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: أَصْلَحَکَ اللَّهُ أَ یُبْلَغُونَ ذَلِکَ؟ فَقَالَ الْحُسَیْنُ بن عَلِیٍّ علیه السلام: إِنَّ مَوْلَی الْقَوْمِ مِنْهُمْ قَالَ فَقَالَ لِی بَشِیرُبن غَالِبٍ أَخُو بِشْرِبن غَالِبٍ: أَشْهَد أَنَّ الْحُسَیْنَ بن عَلِیٍّ علیه السلام عَدَّ عَلَی أَخِی سِتَّ عَدَّاتٍ أَوْ قَالَ سِتَّ عَدَدَاتٍ عَلَی اخْتِلَافِ الرِّوَایَةِ؛(1)

بشربن غالب اسدی گوید: حسین بن علی علیهما السلام به من فرمود: ای بشر، قریش را چه به جای می ماند هنگامی که قائم مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پانصد نفر از ایشان را پیش کشد و دست بسته گردن آنها را بزند، سپس پانصد نفر دیگر از ایشان را جملگی دست بسته گردنهایشان را بزند و دیگر بار پانصد نفر از آنان را دست بسته گردن بزند. راوی گوید: به آن حضرت عرض کردم: خداوند حال شما را اصلاح فرماید، آیا آنان بدان مقدار می رسند؟ پس حسین بن علی علیهما السلام فرمود: همانا هم پیمان و هم عقیده هر قوم جزئی از آنان محسوب می شود. راوی گوید: بشیربن غالب برادر بشربن غالب به من گفت: من گواهم که حسین بن علی علیهما السلام شش مرتبه برای برادرم بر شمرد - یا شش بار گفت - بر اساس اختلاف روایات.

بررسی روایت

در سند روایت قاسم بن محمد بن حسن بن حازم وجود دارد که وی فردی ناشناخته است و بشربن غالب اسدی فردی است که ویژگی وی در کتب رجالی بیان نشده است و به اصطلاح حدیثی مجهول می باشد، مضمون روایات نیز با محکمات دینی و عقلی تطبیق نمی کند، به ویژه کشتن به شکل «صبراً» یعنی کشتن با بستن و در تنگنا قرار دادن مقتول.

ص:69


1- (1)نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص 240-241، ب 13، ح 23.

3-6-15.حَدَّثَنَا حَمْزَةُ بن یَعْلَی عَنْ مُحَمَّدِبن الْفُضَیْلِ عَنِ الرِّبْعِیِّ عَنْ رُفَیْدٍ مَوْلَی أَبِی هُبَیْرَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: جُعِلْتُ فِدَاکَ یَاابن رَسُولِ اللَّهِ! یَسِیرُ الْقَائِمُ بِسِیرَةِ عَلِیِّ بن أَبِی طَالِبٍ فِی أَهْلِ السَّوَادِ؟ فَقَالَ: لَا، یَا رُفَیْدُ! إِنَّ عَلِیَّ بن أَبِی طَالِبٍ سَارَ فِی أَهْلِ السَّوَادِ بِمَا فِی الْجَفْرِ الْأَبْیَضِ وَ إِنَّ الْقَائِمَ یَسِیرُ فِی الْعَرَبِ بِمَا فِی الْجَفْرِ الْأَحْمَرِ. قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا الْجَفْرُ الْأَحْمَرُ؟ قَالَ: فَأَمَرَّ إِصْبَعَهُ إِلَی حَلْقِهِ فَقَالَ: هَکَذَا، یَعْنِی الذَّبْحَ...؛(1)

رفید گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: یابن رسول الله، آیا قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف مطابق سیره علی بن ابی طالب علیه السلام با مردم سواد (عراق) عمل می کند؟ فرمود: نه ای رفید! همانا علی بن ابی طالب با اهل سواد مطابق آنچه در جفر ابیض بود عمل می نمود، ولی قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف با اعراب مطابق آنچه در جفر احمر هست عمل خواهد کرد. پرسیدم: فدایت شوم جفر احمر چیست؟ رفید گفت: حضرت انگشت خود را به حلق خود کشید و فرمود: این چنین، یعنی ذبح.

بررسی روایت

جناب رفید در کتاب های رجالی توثیق نشده است، همچنین محمدبن فضیل فردی ضعیف(2) و متهم به غلو است.(3)

در توضیح جفر ابیض و جفر احمر از امام صادق علیه السلام روایتی وارد شده است که بدان اشاره می کنیم:

ص:70


1- (1)صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلی الله علیه و آله، تصحیح محسن بن عباسعلی کوچه باغی، چاپ دوم، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، 1404 ق، ص 152، ب 14، ح 4.
2- (2) طوسی، محمدبن حسن، رجال طوسی، ص 343.
3- (3) موسوی خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، ج 17، ص 145، ش 11546.

-عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَبن مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بن الْحَکَمِ عَنِ الْحُسَیْنِ بن أَبِی الْعَلَاءِ قَالَ: سَمِعْتُ اباعَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: إِنَّ عِنْدِی الْجَفْرَ الْأَبْیَضَ. قَالَ: قُلْتُ: فَأَیُّ شَیْ ءٍ فِیهِ؟ قَالَ: زَبُورُ دَاوُدَ وَ تَوْرَاةُ مُوسَی وَ إِنْجِیلُ عِیسَی وَ صُحُفُ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام وَ الْحَلَالُ وَ الْحَرَامُ وَ مُصْحَفُ فَاطِمَةَ مَا أَزْعُمُ أَنَّ فِیهِ قُرْآناً وَ فِیهِ مَا یَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَیْنَا وَ لَا نَحْتَاجُ إِلَی أَحَدٍ حَتَّی فِیهِ الْجَلْدَةُ وَ نِصْفُ الْجَلْدَةِ وَ رُبُعُ الْجَلْدَةِ وَ أَرْشُ الْخَدْشِ وَ عِنْدِی الْجَفْرَ الْأَحْمَرَ. قَالَ: قُلْتُ: وَ أَیُّ شَیْ ءٍ فِی الْجَفْرِ الْأَحْمَرِ؟ قَالَ: السِّلَاحُ وَ ذَلِکَ إِنَّمَا یُفْتَحُ لِلدَّمِ یَفْتَحُهُ صَاحِبُ السَّیْفِ لِلْقَتْلِ. فَقَالَ لَهُ عَبْدُ اللَّهِ بن أَبِی یَعْفُورٍ: أَصْلَحَکَ اللَّهُ أَ یَعْرِفُ هَذَابنو الْحَسَنِ؟ فَقَالَ: إِی وَ اللَّهِ کَمَا یَعْرِفُونَ اللَّیْلَ أَنَّهُ لَیْلٌ وَ النَّهَارَ أَنَّهُ نَهَارٌ وَ لَکِنَّهُمْ یَحْمِلُهُمُ الْحَسَدُ وَ طَلَبُ الدُّنْیَا عَلَی الْجُحُودِ وَ الْإِنْکَارِ وَ لَوْ طَلَبُوا الْحَقَّ بِالْحَقِّ لَکَانَ خَیْراً لَهُمْ؛(1)

حسین بن ابی العلا گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: همانا جفر سفید نزد من است. عرض کردم: در آن چیست؟ فرمود: زبور داود، تورات موسی، انجیل عیسی، صحف ابراهیم و حلال و حرام و مصحف فاطمه و معتقد نیستم که در مصحف چیزی از قرآن باشد؛ در آن است آنچه مردم به ما احتیاج دارند و ما به کسی احتیاج نداریم، حتی مجازات یک تازیانه و نصف تازیانه و یک چهارم تازیانه و جریمه خراش در آن هست. و جفر سرخ هم نزد من است. عرض کردم: در جفر سرخ چیست؟ فرمود: اسلحه است و آن تنها برای خونخواهی گشوده می شود و صاحب شمشیر (امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف) آن را برای کشتن باز می کند. ابن ابی یعفور به حضرتش عرض کرد: اصلحک الله. پسران حسن او را می شناسند؟ فرمود:

ص:71


1- (1)کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، کافی، ج 1، ص 240، ح 3.

آری، به خدا می شناسند؛ چنانکه روز و شب را می شناسند و تشخیص می دهند که این روز است و این شب، ولی حسد و دنیاطلبی ایشان را بر سرپیچی و انکار وامی دارد و اگر ایشان حق را از راه حق جویند، برایشان بهتر است.

3-6-16.حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بن مُحَمَّدٍ عَنِ ابن سِنَانٍ عَنْ رُفَیْدٍ مَوْلَی أَبِی هُبَیْرَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ لِی: یَا رُفَیْدُ! کَیْفَ أَنْتَ إِذَا رَأَیْتَ أَصْحَابَ الْقَائِمِ قَدْ ضَرَبُوا فَسَاطِیطَهُمْ فِی مَسْجِدِ الْکُوفَةِ ثُمَّ أَخْرَجَ الْمِثَالَ الْجَدِیدَ عَلَی الْعَرَبِ الشَّدِیدِ قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا هُوَ؟ قَالَ: الذَّبْحُ. قَالَ: قُلْتُ: بِأَیِّ شَیْ ءٍ یَسِیرُ فِیهِمْ بِمَا سَارَ عَلِیُّ بن أَبِی طَالِبٍ فِی أَهْلِ السَّوَادِ؟ قَالَ: لَا یَا رُفَیْدُ! إِنَّ عَلِیّاً علیه السلام سَارَ بِمَا فِی الْجَفْرِ الْأَبْیَضِ وَ هُوَ الْکَفُّ وَ هُوَ یَعْلَمُ أَنَّهُ سَیَظْهَرُ عَلَی شِیعَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنَّ الْقَائِمَ یَسِیرُ بِمَا فِی الْجَفْرِ الْأَحْمَرِ وَ هُوَ الذَّبْحُ وَ هُوَ یَعْلَمُ أَنَّهُ لَا یَظْهَرُ عَلَی شِیعَتِهِ؛(1)

رفید گوید که امام صادق علیه السلام به من فرمود: ای رفید! چگونه هستی وقتی اصحاب قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف را مشاهده کنی که خیمه های خود را در مسجد کوفه برپا می دارند، سپس قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف برنامه ای جدید را که برای اعراب شدید است، ارائه می دهد. رفید گفت: پرسیدم: فدایت شوم، آن برنامه چیست؟ حضرت فرمود: کشتن، گفتم به چه روشی عمل خواهد کرد در مورد آنان، آیا همچون سیره علی در مورد مردم سواد عمل خواهد کرد؟ فرمود: خیر ای رفید! همانا علی بن ابی طالب با جفر ابیض که همان گذشت و کف از دشمن است، عمل می کرد، زیرا او می دانست که در آینده نزدیکی شیعیانش مغلوب دشمنان می شوند؛ اما قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف مطابق با جفر

ص:72


1- (1)صفار، محمدبن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل صلی الله علیه و آله، ص 155، ب 14، 13.

احمر که همان کشتن است، عمل می کند، زیرا او می داند که شیعیانش شکست نخواهند خورد.

بررسی روایت

در سند رفید وجود دارد که شرح وی در حدیث پیشین گذشت. همچنین ابن سنان نیز مشترک(1) بین محمد و عبدالله است که محمدبن سنان در رجال نجاشی تضعیف شده است.(2)

3-6-17.عَن سَلامِ بن المُستَنیرِ عَن أَبی جَعفَرٍ علیه السلام فی قَولِه: «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً - فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً»(3) قالَ: هُوَ الحُسَینُ بن عَلی علیه السلام قُتِلَ مَظلوماً وَ نحنُ أَولیاؤُهُ، وَ القائِمُ مِنّا إذا قامَ منِّا طَلَبَ بِثارِ الحُسینِ، فَیَقتُلَ حتّی یُقالُ: قَد أَسرَفَ فی القَتلِ، وَ قالَ:... المَقتولُ الحُسینُ علیه السلام و وَلیُّه القائِمُ، و الإسرافُ فی القَتلِ - أَن یَقتُلَ غَیرَ قاتِلِه؛(4)

از سلام بن مستنیر از امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه بالا روایت است که فرمودند: همانا مقتول مظلوم حسین است و ما اولیاء وی هستیم و قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف که از ماست هنگامی که قیام کند خونخواهی حسین علیه السلام را خواهد نمود، پس چنان می کشد که گفته می شود در قتل و کشتار اسراف کرده است... همچنین فرمود: مقتول حسین است و ولی (خونخواه) وی قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف است و مراد از اسراف در قتل آن است که کسی غیر از قاتل او را می کشد.

ص:73


1- (1)مشترَک: حدیثی که یکی از رجال سند آن بین ثقه و غیر ثقه مشترک باشد. (کاظم، شانه چی، درایه الحدیث، ص 76).
2- (2) نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، ص 328.
3- (3) اسراء (17)، 33.
4- (4) عیاشی سلمی سمرقندی، محمد بن مسعود بن عیاش، تفسیرعیاشی، ج 2، ص 290، ح 67.

بررسی روایت

راوی این حدیث سلام بن مستنیر می باشد که وی فردی است که در کتاب های رجالی توصیف و توثیق وی نیامده است، بنابراین به این حدیث نمی توان اعتماد کرد.

3-6-18.وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَبن إِدْرِیسَ عَنْ عَلِیِّ بن محَمَّدِ بن قُتَیْبَةَ عَنِ الْفَضْلِ بن شَاذَانَ عَنْ عَمْرِوبن عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِبن عُذَافِرٍ عَن عُقْبَةَ بن یُونُسَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بن شَرِیکٍ فِی حَدِیثٍ لَهُ اخْتَصَرْنَاهُ قَالَ: مَرَّ الْحُسَیْنُ علیه السلام عَلَی حَلْقَةٍ مِنْ بنی أُمَیَّةَ وَ هُمْ جُلُوسٌ فِی مَسْجِدِ الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ: أَمَا وَ اللَّهِ لَا تَذْهَبُ الدُّنْیَا حَتَّی یَبْعَثَ اللَّهُ مِنِّی رَجُلًا یَقْتُلُ مِنْکُمْ أَلْفاً وَ مَعَ الْأَلْفِ أَلْفاً وَ مَعَ الْأَلْفِ أَلْفاً. فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ هَؤُلَاءِ أَوْلَادُ کَذَا وَ کَذَا لَا یَبْلُغُونَ هَذَا فَقَالَ: وَیْحَکَ إِنَ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ یَکُونُ لِلرَّجُلِ مِنْ صُلْبِهِ کَذَا وَ کَذَا رَجُلًا وَ إِنَّ مَوْلَی الْقَوْمِ مِنْ أَنْفُسِهِم؛(1)

عبدالله بن شریک گوید: امام حسین علیه السلام از کنار گروهی از بنی امیه که در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته بودند، گذشت، سپس فرمود: به خدا سوگند دنیا به پایان نمی رسد تا اینکه خداوند مردی که از من است را بر می انگیزد و از شما هزار و همرا ه هزار، هزار نفر و همچنین همراه هزار نفر، هزار نفر را می کشد، سپس گفتم: فدایت شوم همانا اینان فرزندان چنین و چنان به این تعداد نمی رسند، پس امام علیه السلام فرمود: وای بر تو، در آن زمان مرد از صلب وی چنین و چنان مرد است و همانا هم پیمان و هم عقیده هر قوم جزء آنان محسوب می شود.

ص:74


1- (1)طوسی، محمدبن حسن، غیبت طوسی، ص 190، ح 153.

بررسی روایت

در سند روایت عقبه بن یونس و عبیدالله بن شریک هر دو مجهول هستند و نامی از ایشان در کتاب های رجالی نیست.

3-6-19.عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَبن مُحَمَّدٍ عَنِ ابن مَحْبُوبٍ عَنِ الْأَحْوَلِ عَنْ سَلَّامِ بن الْمُسْتَنِیرِ قَالَ: سَمِعْتُ اباجَعْفَرٍ علیه السلام یُحَدِّثُ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ عَرَضَ الْإِیمَانَ عَلَی کُلِّ نَاصِبٍ فَإِنْ دَخَلَ فِیهِ بِحَقِیقَةٍ وَ إِلَّا ضَرَبَ عُنُقَهُ أَوْ یُؤَدِّیَ الْجِزْیَةَ کَمَا یُؤَدِّیهَا الْیَوْمَ أَهْلُ الذِّمَّةِ وَ یَشُدُّ عَلَی وَسَطِهِ الْهِمْیَانَ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الْأَمْصَارِ إِلَی السَّوَاد؛(1)

سلام بن مستنیر گوید: شنیدم از امام باقر علیه السلام که می فرمود: هنگامی که حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کند، ایمان را بر هر شخص ناصبی عرضه کنند. پس اگر از روی حقیقت ایمان آورد که هیچ، وگر نه گردنش را می زنند یا باید جزیه بپردازد چنانچه امروزه اهل ذمه (کافرانی که بر اساس شرایطی در پناه اسلام زندگی می کنند) آن را می پردازند، و همیانی به کمرشان می بندند و آنها را از شهرها بیرون کرده به روستاها می فرستند.

بررسی روایت

این روایت از سلام بن مستنیر نقل شده است و همانطورکه پیش از این اشاره شد وی فردی مجهول است؛ بنابراین، این روایت ضعیف است و نمی توان به آن اعتماد کرد.

3-6-20.حدّثنا الحسینُ بن أَحمدِ المالِکی، قالَ: حدّثنا محمَّدٌبن عیسی، عَن یونسَ بن عَبدُ الرَّحمنِ، عَن سورةِ بن کَلیب، عَن أَبی عَبدِ الله علیه السلام قالَ:... فإِذا قامَ قائِمُنا سَقَطتِ التَّقیةُ وجَرَّدَ السَّیفُ،

ص:75


1- (1)کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، کافی، ج 8، ص 227، ح 288.

وَلَم یَأخُذ مِن النّاسِ ولَم یُعطِهم إلاّ بِالسَّیف؛(1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام کند، تقیه باطل می شود و قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف شمشیرش را برهنه می کند و از مردم جز شمشیر نمی گیرد و به آنها جز شمشیر نمی دهد.

بررسی روایت

در سند روایت حسین بن احمد مالکی وجود دارد که وی فردی مجهول است و از مذهب وی اطلاعی در دست نیست.

پاسخی دیگر در نقد دیدگاه افراطی

اشاره

در پاسخ به وهابی ها و پیروان مکتب سقیفه که این روایات ضعیف را مستمسک قرار می دهند تا مردم را نسبت به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بدبین نمایند، باید گفت چرا خود سری به پرونده خلفای سه گانه نمی زنند؟

حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برای اجرای عدالت، دنیا طلبان و زورمدارانی که تسلیم حق نمی شوند را از سر راه اسلام و مسلمانان برخواهد داشت؛ اما خلفای سه گانه برای رسیدن به چه هدفی مردم را قتل عام می کردند؟

در تاریخ 25 ساله حکومت خلفای سه گانه، کشتارهایی در کشورهای همسایه انجام شده است که در طول تاریخ بشریت سابقه نداشته است. اکنون به چند نمونه از این کشتارها اشاره می کنیم:

الف) جنگ ذات العیون (سال دوازده ه -. ق، زمان خلیفه اول ابوبکر)

1. خالدبن ولید، همان کسی که اهل سنت از او با عنوان «سیف الله» یاد می کنند و دست راست خلیفه اول به شمار می آمد، در نبرد فتح الانبار، به

ص:76


1- (1)ابن جحام، محمدبن عباس بزاز، تأویل ما نزل من القرآن الکریم فی النبی وآله، ص 288، ح 301.

تیراندازان خود دستور داد که چشمان مردم را هدف بگیرند. آنان نیز در آن روز هزار نفر را کور کردند؛ تا آنجاکه این جنگ به «ذات العیون» معروف گشت.

قَدِمَ خَالِدٌ عَلَی الْمُقَدِّمَةِ، فَأَطَافَ بِالْخَنْدَقِ وَأَنْشَبَ الْقِتَالَ، وَکَانَ قَلِیلَ الصَّبْرِ عَنْهُ إِذَا رَآهُ أَوْ سَمِعَ بِهِ، وَتَقَدَّمَ إِلَی رُمَاتِهِ فَأَوْصَاهُمْ، وَقَالَ: إِنِّی أَرَی أَقْوَامًا لا عِلْمَ لَهُمْ بِالْحَرْبِ، فَارْمُوا عُیُونَهُمْ وَلا تَوَخُّوا غَیْرَهَا، فَرَمَوْا رَشْقًا وَاحِدًا ثُمَّ تَابَعُوا فَفُقِئَ أَلْفُ عَیْنٍ یَوْمَئِذٍ، فَسُمِّیَتْ تِلْکَ الْوَقْعَةُ ذَاتَ الْعُیُونِ، وَتَصَایَحَ الْقَوْمُ: ذَهَبَتْ عُیُونُ أَهْلِ الأَنْبَارِ؛(1)

خالد، پیشاپیش لشکر آمد. اطراف خندق می چرخید و آتش جنگ را شعله ور می کرد. او هر وقت جنگی را می دید و یا می شنید، بسیار کم طاقت می شد، پیش تیراندازان رفت و به آن ها این چنین سفارش کرد: من می بینم که این مردم جنگیدن نمی دانند؛ پس چشمان آن ها را هدف تیر قرار دهید و جای دیگر هدر ندهید؛ سپس خودش یک تیر رها کرد و تیراندازان به دنبال او هزار چشم را در این روز هدف قرار دادند؛ از این رو، این روز به «ذات العیون» نام گرفت، مردم فریاد می زدند که چشمان مردم انبار کور شد.

2. ابن اثیر در الکامل فی التاریخ می نویسد:

ذِکْرُ فَتْحِ الأنْبَارِ: ثُمَّ سَارَ خَالِدٌ علی تَعْبِیَتِهِ إلی الأنبار، وأنما سمی الأنبار لأن أهراء الطعام کانت بها أنابیر، وعلی مقدمتِه الأقرع بن حابس. فلما بَلَغَها أطاف بها، وأنْشَبَ القتالَ، وکان قلیلُ الصبرِ عنه وتَقَدَّم إلی رُمَاتِهِ أن یَقْصُدُوا عُیونَهُم فَرَمَوْا رَشْقًا وَاحِدًا،

ص:77


1- (1)طبری، ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب، تاریخ الأمم والرسل والملوک (تاریخ الطبری)، چاپ اول، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1407 ق، ج 2، ص 323.

ثم تابعوا فأصابُوا ألفَ عینٍ، فَسُمِّیَتْ تِلْکَ الْوَقْعَةُ ذَاتَ الْعُیُونِ؛(1)

وقتی که شهر انبار فتح شد، خالد مأمور سر و سامان دادن به آن شهر شد (این شهر به آن دلیل انبار نامیده می شد که محل ذخیره مواد غذایی بود). پیشاپیش لشکریان وی شخصی به نام اقرع بن جابس بود که به محض رسیدن به شهر، اطراف آن را محاصره کرد و آتش جنگ را شعله ور ساخت. او مردی کم صبر بود، تیر اندازان را جلوی لشکر گذاشت و دستور داد تا چشم های مردم را هدف بگیرند و خود او نیز اولین تیر را رها کرد و لشکریان به دنبال او، چشم های مردم را هدف قرار دادند که به هزار چشم برخورد کرد؛ از این رو، این نبرد «ذات العیون» نام گرفت.

3. شهاب الدین نویری در نهایة الأرب فی فنون الأدب می نویسد:

ذکر فتح الأنبار: قال: ثم سار خالد إلی الأنبار، وإنما سمیت الأنبار، لأن أهراء الطعام کانت بها أنابیر، وکان علی من بها من الجند شیرزاد صاحب ساباط، فلما التقوا أمر خالد رامته برشق السهام، وأن یقصدوا عیونهم، فرشقوا رشقاً واحداً، ثم تابعوا، فأصابوا ألف عین، فسمیت هذه الواقعة ذات العیون؛(2)

داستان فتح الأنبار: سپس خالد به سوی الأنبار حرکت کرد، این شهر از آن رو انبار نامیده شده که محل نگهداری مواد غذایی بوده است، نگهبانان این شهر از لشکر شیرزاد صاحب ساباط بوده است.

ص:78


1- (1)جزری، عزالدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، تحقیق عبد الله القاضی، چاپ دوم، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1415 ق، ج 2، ص 245.
2- (2) نویری، شهاب الدین أحمدبن عبد الوهاب، نهایة الأرب فی فنون الأدب، تحقیق مفید قمحیة وجماعة، چاپ اول، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1424 ق، ج 19، ص 70.

هنگامی که با خالد روبه رو شدند، خالد دستور داد که آن ها به سوی آنان تیراندازی کنند و چشمان آن ها را هدف بگیرند، نخست خودش تیری پرتاب کرد و لشکریان نیز از او پیروی کردند؛ پس تیرهای آنان به هزار چشم برخوردکرد، به همین دلیل، این نبرد را «ذات العیون» نامیده اند.

4. ابن کثیر در البدایة و النهایة می گوید:

فتح خالد للأنبار، وتسمی هذه الغزوات ذات العیون رکب خالد فی جیوشه فسار حتی انتهی إلی الأنبار وعلیها رجل من أعقل الفرس وأسودهم فی أنفسهم، یقال له شیرزاذ، فأحاط بها خالد وعلیها خندق وحوله أعراب من قومهم علی دینهم، واجتمع معهم أهل أرضهم، فمانعوا خالدا أن یصل إلی الخندق فضرب معهم رأسا، ولما تواجه الفریقان أمر خالد أصحابه فرشقوهم بالنبال حتی فقأوا منهم ألف عین، فتصایح الناس، ذهبت عیون أهل الأنبار، وسمیت هذه الغزوة ذات العیون؛(1)

خالد، شهر انبار را فتح کرد و این جنگ ها «ذات العیون» نامیده شد. خالد سوار بر مرکب خود به انتهای شهر رفت و مردی از عاقل های فارس به نام «شیرزاد» همراه او بود. خالد شهر را محاصره کرد؛ ولی مردم در اطراف شهر خندق ایجاد کرده بودند. عده ای از مردان عرب زبان، اطراف خندق جمع شده بودند که به همراه صاحبان زمین ها مانع از نفوذ لشکر به داخل شهر شدند. خالد دستور داد سر یک نفر از آنان را جدا کنند. سپس فرمان داد که با تیر مردم را هدف قرار دهند تا این که چشم هزاران نفر از آنان

ص:79


1- (1)ابن کثیر الدمشقی، إسماعیل بن عمر ابوالفداء القرشی، البدایة والنهایة، بیروت، مکتبة المعارف، بی تا، ج 6، ص 349.

کور شود. فریاد و ناله مردم سراسر آن جا را فرا گرفت که چشم های مردمان کور شد. بنابراین، این جنگ را «ذات العیون» نامیدند.

تذکر

اکنون جا دارد که از برادران اهل سنت بپرسیم: خداوند در کجای قرآن گفته است که اگر کسی اسلام را قبول نکرد، چشمانش را کور کنید؟! آیا چنین کارهایی در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله سابقه داشت یا از بدعت های خلیفه دوم بوده است؟

ب) کشتار هفتاد هزار نفر برای یک قسم (سال دوازده ه -. ق، زمان خلیفه اول ابوبکر)

ابن اثیر جزری این مطلب را نقل کرده که خالد قسم خورد اگر به مشرکین دست پیدا کند، جوی خون راه بیندازد، به این ترتیب فقط برای یک قسم هفتاد هزار نفر را کشت:

واقتتلوا قتالا شدیدا والمشرکون یزیدهم کلبا وثبوتا توقعهم قدوم بهمن جاذویه فصابروا المسلمین فقال خالد: اللهم إن هزمتهم فعلی أن لا أستبقی منهم من أقدر علیه حتی أجری من دمائهم نهرهم فانهزمت فارس فنادی منادی خالد الأسراء الأسراء إلا من امتنع فاقتلوه فأقبل بهم المسلمون أسراء ووکل بهم من یضرب أعناقهم یوما ولیلة. فقال له القعقاع وغیره لو قتلت أهل الأرض لم تجر دماؤهم فأرسل علیها الماء تبر یمینک ففعل وسمی نهر الدم... وبلغ عدد القتلی سبعین ألفا؛(1)

ص:80


1- (1)جزری، عزالدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 242.

جنگ شدیدی درگرفت، مشرکین ایستادگی و پایداری می کردند و منتظر آمدن بهمن جاذویه بودند، مسلمانان نیز مقاومت کردند؛ پس خالد گفت: خدایا اگر آن ها را شکست دادم، سوگند یاد می کنم هیچ یک از کسانی را که به آن ها دست یافتم باقی نگذارم؛ مگر اینکه رود خون به راه بیندازم. اهالی فارس شکست خوردند، شخصی از مأموران خالد فریاد می زد: اسراء را بگیرید و هرکس مقاومت کرد، بکشید؛ پس مسلمانان آن ها را اسیر کردند و افرادی را مأمور کردند که شبانه روز گردن آن ها را بزنند. قعقاع و دیگران به خالد گفتند: اگر تمام مردم روی زمین را نیز بکشی، جوی خون راه نخواهد افتاد، آب را بر خون ها جاری کنید، تا از دست سوگندی که یاد کرده اید، آزاد شوید؛ خالد همین کار را کرد و نام آن رود را «رود خون» گذاشت. در این روز تعداد کشته شدگان به هفتاد هزار نفر می رسید.

پ) کشتار سی هزار نفر در یک روز (سال 12 هجری قمری، زمان خلیفه اول ابوبکر)

ذکر وقعة الثنی: لما وصل کتاب هرمز إلی أردشیر بخبر خالد أمده بقارن بن قریانس فخرج قارن من المدائن ممد الهرمز فلما انتهی إلی المذار لقیته المنهزمون فاجتمعوا ورجعوا ومعهم قباذ وأنوشجان ونزلوا الثنی وهو النهر وسار إلیهم خالد فلقیهم واقتتلوا فبرز قارن فقتله معقل بن الأعشی بن النباش وقتل عاصم أنوشجان وقتل عدی بن حاتم قباذ وکان شرف قارن قد انتهی ولم یقاتل المسلمون بعده أحدا انتهی شرفه فی الأعاجم وقتل من الفرس مقتلة عظیمة یبلغون ثلاثین ألفا سوی من غرق ومنعت المیاه المسلمین من

ص:81

طلبهم؛(1)

جنگ ثنی: وقتی نامه هرمز به اردشیر رسید و خبر خالد را برای او آورد، به قارن بن قریانس دستور داد که از مدائن به کمک هرمز برود. وقتی که به مذار رسید، شکست خوردگان به او رسیدند و همگی با هم جمع شدند و دوباره بازگشتند و در میان آنان قباد و انوشجان نیز بودند و در ثنی منزل گزیدند که نام نهری بود. خالد به سمت آنان رفت و جنگ کردند. قارن به جنگ آمد اما معقل بن اعشی بن نباش او را کشت؛ عاصم نیز انوشجان را کشت و عدی بن حاتم قباد را. و از ایرانیان گروه بسیاری کشته شدند که به سی هزار نفر می رسیدند! جدا از کسانی که در رود غرق شدند و آب مانع آن شد که مسلمانان بقیه ایرانیان را بگیرند!

ت) کشتار یک صد هزار نفر را در یک روز (سال سیزده ه -. ق، زمان خلیفه دوم عمر)

ابن اثیر درباره جنگ های خلیفه دوم با ایرانیان می نویسد:

فما کانت بین المسلمین والفرس وقعة أبقی رمة منها بقیت عظام القتلی دهرا طویلا وکانوا یحزرون القتلی مائة ألف؛(2)

هیچ جنگی بین مسلمانان و ایرانیان نبود که پس از آن جنازه ها مانند این جنگ بر جای بماند؛ استخوان کشته ها مدتی طولانی باقی ماند و کشته ها را یکصد هزار نفر می دانستند!

د) کشتار چهل هزار نفر، در یک روز (سال 14، زمان خلیفه دوم عمر)

1. طبری در تاریخ خود می نویسد:

فأما المقترنون فإنهم جشعوا فتهافتوا فی العتیق فوخزهم المسلمون

ص:82


1- (1)همان، ص 240.
2- (2) همان، ص 290.

برماحهم فما أفلت منهم مخبر وهم ثلاثون ألفا وأخذ ضراربن الخطاب درفش کابیان... وقتلوا فی المعرکة عشرة آلاف سوی من قتلوا فی الأیام قبله؛(1)

اما لشکر احتیاط، آنها فرار کرده و به صورت نامنظم در بیابان به راه افتادند؛ مسلمانان آنان را تیرباران کردند؛ به صورتی که حتی یک نفر از آنان زنده نماند وآنان سی هزار نفر بودند! پس از این ضراربن خطاب پرچم کاویان را برداشت... و در جنگ ده هزار نفر کشته شد؛ جدا از کسانی که در روزهای بعد کشته شدند!

2. ابن خلدون در مقدمه خود می نویسد:

فانهزم قلب المشرکین وقام الجالنوس علی الردم ونادی الفرس إلی العبور وتهافت المقترنون بالسلاسل فی العتیق وکانوا ثلاثین فهلکوا وأخذ ضراربن الخطاب رایة الفرس العظیمة وهی درفش کابیان فعوض منها ثلاثین ألفا وکانت قیمتها ألف ألف ومائة ألف ألف وقتل ذلک الیوم من الأعاجم عشرة آلاف فی المعرکة وقتل من المشرکین فی ذلک الیوم ستة آلاف دفنوا بالخندق سوی ألفین وخمسمائة قتلوا لیلة الهریر وجمع من الأسلاب والأموال ما لم یجمع قبله ولا بعده مثله؛(2)

قلب مشرکان شکست خورد، جالنوس بر بالای دیوار خرابه ای ایستاد و فریاد زد که فارس ها عبور کنند. لشکر احتیاط به صورت منظم و زنجیروار در بیابان به راه افتادند، آنان در آن روز سی هزار

ص:83


1- (1)طبری، ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب، تاریخ الأمم والرسل والملوک (تاریخ الطبری)، ج 2، ص 242.
2- (2) ابن خلدون الحضرمی، عبدالرحمن بن محمد،، مقدمة ابن خلدون، چاپ پنجم، بیروت، دارالقلم، 1984 م، ج 2، ص 535.

نفر بودند؛ پس همگی هلاک شدند. ضراربن خطاب پرچم فارس ها را که پرچم بزرگ کابیان بود، برداشت... در این روز ده هزار نفر از فارس ها در میدان جنگ کشته شدند. شش هزار نفر از مشرکانی که این روز کشته شده بودند را داخل گودالی دفن کردند؛ غیر از دوهزار و پانصد نفری که در شب هریر کشته شده بودند. مال و اموال غارت شده در این جنگ به اندازه ای جمع شده بود که نه پیش از آن سابقه داشت و نه پس از آن جمع شد.

ذ) جنگ برای آب و غذا و غنیمت (سال چهارده ه -. ق، زمان خلیفه دوم عمر)

شمس الدین ذهبی در سیر أعلام النبلاء می نویسد:

لما کان یوم القادسیة ذهب المغیرة بن شعبة فی عشرة إلی صاحب فارس فقال: إنا قوم مجوس وإنا نکره قتلکم لأنکم تنجسون علینا أرضنا. فقال: إنا کنا نعبد الحجارة حتی بعث الله إلینا رسولا فاتبعناه ولم نجیء لطعام بل أمرنا بقتال عدونا فجئنا لنقتل مقاتلتکم ونسبی ذراریکم وأما ما ذکرت من الطعام فما نجد ما نشبع منه فجئنا فوجدنا فی أرضکم طعاما کثیرا وماء فلا نبرح حتی یکون لنا ولکم فقال العلج: صدق. قال وأنت تفقأ عینک غدا ففقئت عینه بسهم؛(1)

زمانی که روز جنگ قادسیه شد مغیرة بن شعبة (فرمانده مسلمانان) به سوی فرمانده سپاه فارس رفت، فرمانده سپاه فارس به او گفت: ما قومی مجوس هستیم و دوست نداریم با شما بجنگیم، شما سرزمین ما را (با آمدنتان) نجس کرده اید. مغیرة به اوگفت: ما قومی بودیم که سنگ می پرستیدیم تا اینکه خداوند برای ما پیامبرش را فرستاد و ما از ایشان پیروی کردیم و آیین آن پیامبر را پذیرفتیم، و برای غذا هم به سرزمین شما نیامدیم؛ بلکه به ما دستور

ص:84


1- (1)ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان، سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 32.

داده شده بود که با دشمنمان بجنگیم؛ پس به هدف جنگ با شما و اسیر کردن فرزندانتان به این دیار آمدیم؛ اما آنچه در مورد غذا گفتم: ما (در سرزمین خودمان) چیزی نیافتیم که سیرمان کند، وقتی به سرزمین شما آمدیم در این سرزمین آب و غذای فراوانی پیدا کردیم؛ بنابراین از این جا نمی رویم تا اینکه این مواد غذایی بین ما و شما تقسیم شود. علج گفت: راست می گوید.

و) فتح همدان و کشته های بی شمار (سال 27 ه -. ق، زمان خلیفه سوم عثمان)

طبری در تاریخ خود می نویسد:

وحدثنی ربیعة بن عثمان أن فتح همذان کان فی جمادی الأولی علی رأس ستة أشهر من مقتل عمر بن الخطاب وکان أمیرها المغیرة بن شعبة قال: ویقال کان فتح الری قبل وفاة عمر بسنتین ویقال قتل عمر وجیوشه علیها (رجع الحدیث إلی حدیث سیف) قال فبینما نعیم فی مدینة همذان فی توطئتها فی اثنی عشر ألفا من الجند تکاتب الدیلم وأهل الری وأهل أذربیجان ثم خرج موتا فی الدیلم حتی ینزل بواج روذ وأقبل الزینبی ابوالفرخان فی أهل الری حتی انضم إلیه وأقبل إسفندیاذ أخو رستم فی أهل أذربیجان حتی انضم إلیه وتحصن أمراء مسالح دستبی وبعثوا إلی نعیم بالخبر فاستخلف یزیدبن قیس وخرج إلیهم فی الناس حتی نزل علیهم بواج الروذ فاقتتلوا بها قتالا شدیدا وکانت وقعة عظیمة تعدل نهاوند ولم تکن دونها وقتل من القوم مقتلة عظیمة لا یحصون ولا تقصر ملحمتهم من الملاحم الکبار؛(1)

ص:85


1- (1)طبری، ابو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب، تاریخ الأمم والرسل والملوک (تاریخ الطبری)، ج 2، ص 536.

ربیعة بن عثمان برایم نقل کرد که جنگ همدان در جمادی الأولی و شش ماه گذشته از کشته شدن عمر، اتفاق افتاد. فرمانده این جنگ مغیرة بن شعبه بود. برخی گفته اند که فتح ری، دو سال پیش از کشته شدن عمر بوده و زمانی که عمر کشته شده، نیروهایش در آن جا ساکن بوده اند. سیف گفته است وقتی ما در همدان بودیم، مقدمه لشکر ایران دوازده هزار نفر بودند که به اهل دیلم و ری و آذربایجان نامه نوشتند، سپس همگی آماده برای جنگ به دیلم آمدند تا به واجرود رسیدند. زینبی با اهل ری و اسفندیار برادر رستم نیز با اهل آذربایجان به کمک او آمدند. امرای لشکر عمر در قلعه گرد آمده، به نعیم خبر فرستادند. او یزیدبن قیس را جانشین خود کرد و خود به سمت ایرانیان به راه افتاد تا به واجرود رسید و در آن جا جنگ شدیدی کردند که مانند جنگ نهاوند بود. از ایرانیان گروهی بسیاری که قابل شمارش نبود، کشته شد و جنگ با آنان از جنگهای بزرگ چیزی کم نداشت!

ه -) پول بدهید، از شهرتان خارج می شویم (سال 27 ه -. ق، زمان خلیفه سوم عثمان (

عبد الرحمن قرشی می نویسد:

وهرب جیش جرجیر فبث عبد الله بن سعد السرایا وفرقها فأصابوا غنائم کثیرة فلما رأی ذلک رؤساء أهل أفریقیة طلبوا إلی عبد الله بن سعد أن یأخذ منهم مالا علی أن یخرج من بلادهم فقبل منهم ذلک ورجع إلی مصر ولم یول علیهم أحدا ولم یتخذ بها قیروانا؛(1)

لشکریان جرجیر فرار کردند. عبدالله بن سعد لشکریان او را شکست

ص:86


1- (1)قرشی المصری، ابوالقاسم عبد الرحمن بن عبد الله عبدالحکم بن أعین، فتوح مصر وأخبارها، تحقیق محمد الحجیری، چاپ اول، بیروت، دار الفکر، 1416 ق، ج 1، ص 312.

داد و آنها را متفرق نمود. آنان به غنائم زیادی دست پیدا نمودند، رؤسای اهل آفریقا وقتی با چنین صحنه ای روبه رو شدند، از عبدالله بن سعد درخواست کردند که در مقابل دریافت مالی از آنها از سرزمین آنها خارج شود، عبدالله این پیشنهاد را پذیرفت و (پس از گرفتن پول) به مصر بازگشت و هیچ کسی را به عنوان خلیفه برای آنها مشخص نکرد و از ایشان سوارکار (برای جنگ) نگرفت.

ی) جنگ گرگان، همه را کشتند، جز یک نفر (سال سی ه -. ق، زمان خلیفه سوم عثمان)

در این جنگ هم جنایت بزرگی اتفاق افتاد. غیر مسلمانان، از فرمانده به ظاهر مسلمان درخواست کردند که ما درهای شهر را بر روی شما می گشاییم، به شرطی که حتی یک نفر از ما کشته نشود؛ اما لشکریان خلیفه همه را جز یک نفر کشتند و گفتند ما گفته بودیم که یک نفر از شما را نمی کشیم.

محمدبن جریر طبری در تاریخ خود می نویسد:

فأتی جرجان فصالحوه علی مائتی ألف ثم أتی طمیسة وهی کلها من طبرستان متاخمة جرجان وهی مدینة علی ساحل البحر فقاتله أهلها فصلی صلاة الخوف أعلمه حذیفة کیفیتها وهم یقتتلون وضرب سعید یومئذ رجلا بالسیف علی حبل عاتقه فخرج السیف من تحت مرفقه وحاصرهم فسألوا الأمان فأعطاهم علی أن لا یقتل منهم رجلا واحدا ففتحوا الحصن فقتلوا أجمعین إلا رجلا واحدا ففتحوا الحصن وحوی ما فی الحصن؛(1)

ص:87


1- (1)طبری، ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب، تاریخ الأمم والرسل والملوک (تاریخ الطبری)، ج 2، ص 323.

به گرگان وارد شدند و با گرفتن دویست هزار دینار با آنان مصالحه کردند. سپس به اطراف طمیسه که شهری در کنار ساحل دریا و بعد از گرگان واقع و جزو مازندران بود، رفتند. با مردم آن جا جنگ کردند. نماز خوف که حذیفه که کیفیت خواندن آن را می دانست، خوانده شد و با آنان نیز به مقابله برخاستند و سعید با شمشیر بر سر مردم کوبید که از زیر بغل او درآمد و آنان را محاصره کردند. آنان درخواست امان کردند، به آنان این امان داده شد تا کسی از آنان را نکشند و لذا قلعه را باز کردند؛ ولی آنان همه را کشتند به جز یک مرد. سپس در قلعه را گشودند و آن چه که در قلعه بود غارت کردند.

4. یک شبهه و پاسخ به آن

برخی ادعا کرده اند امام زمانِ ساخته امامیه با امام زمان راستین متفاوت است به طوریکه مهدی راستین، یاران پیامبر را گرامی می دارد، ایشان دعای خیر می کند و امهات المؤمنین را نیز دوست دارد و از آنها به نیکی یاد می کند؛ اما امام زمان ساخته روحانیت امامیه نه اینکه بر یاران رسول بغض می ورزند بلکه پیکرهای آنها را از قبرهایشان بیرون می آورد، آتش می زند. او حتی امهات المؤمنین را قصاص می کند و عایشه را حد می زند. این شبهه افکن مقصود خود از یاران رسول را شرح می دهد و می گوید: دو یار و خلیفه رسول خدا صلی الله علیه و آله یعنی ابوبکر و عمر را از قبرهایشان بیرون می آورد و از همه ستم هایی که در دنیا، پیش و پس از آن ها رخ داده است، از ابوبکر و عمر انتقام می گیرد؛ از انتقام قتل هابیل و قابیل گرفته تا گناه برادران یوسف که او را به چاه انداختند و ظلم نمرود که ابراهیم علیه السلام را به آتش انداخت و حتی انتقام گناه آتش پرستان را نیز از آن دو می گیرد.

ص:88

پاسخ

ادعای این شبهه افکنان بر دو بخش است:

1. امام زمان شیعه از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله انتقام می گیرد و پیکرهای آنها را آتش می زند.

2. بر عایشه ام المؤمنین تازیانه می زند.

1. ابتدا به بررسی بخش اول یعنی انتقام گرفتن وآتش زدن پیکر اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله می پردازیم. مستندات این ادعا چند روایت ضعیف و غیرقابل اعتماد است. همچنین روایات زیاد و متواتری که دلالت دارد حضرت مهدی به کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله عمل می کند و خلق وخوی او همانند رسول اکرم صلی الله علیه و آله از رحمت و عطوفت نسبت به بندگان خدا سرشار است، با این روایت صغیف تعارض و مخالفت کامل دارد که در این جا به بررسی و نقد این روایات می پردازیم تا حقیقت امر مشخص شود.

1-1.رُوِیَ فِی بَعْضِ مُؤَلَّفَاتِ أَصْحَابِنَا عَنِ الْحُسَیْنِ بن حَمْدَانَ عَنْ مُحَمَّدِبن إِسْمَاعِیلَ وَ عَلِیِّ بن عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ عَنْ أَبِی شُعَیْبٍ وَ مُحَمَّدِبن نُصَیْرٍ عَنْ عَمْرِو (عُمر) بن الْفُرَاتِ عَنْ مُحَمَّدِبن الْمُفَضَّلِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بن عُمَرَ (عن ابی عبدالله):... کُلَّ رَیْنٍ وَ خُبْثٍ وَ فَاحِشَةٍ وَ إِثْمٍ وَ ظُلْمٍ وَ جَوْرٍ وَ غَشْمٍ مُنْذُ عَهْدِ آدَمَ علیه السلام إِلَی وَقْتِ قِیَامِ قَائِمِنَا علیه السلام کُلُّ ذَلِکَ یُعَدِّدُهُ علیه السلام عَلَیْهِمَا وَ یُلْزِمُهُمَا إِیَّاهُ فَیَعْتَرِفَانِ بِهِ ثُمَّ یَأْمُرُ بِهِمَا فَیُقْتَصُّ مِنْهُمَا فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ بِمَظَالِمِ مَنْ حَضَرَ ثُمَّ یَصْلِبُهُمَا عَلَی الشَّجَرَةِ وَ یَأْمُرُ نَاراً تَخْرُجُ مِنَ الْأَرْضِ فَتُحْرِقُهُمَا... لَیَقْتَصَّنَّ مِنْهُمَا لِجَمِیعِهِمْ حَتَّی إِنَّهُمَا لَیُقْتَلَانِ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ أَلْفَ

ص:89

قَتْلَة؛(1)

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت مهدی پس از بیرون آوردن جنازه های ابوبکر و عمر از قبر و به دار آویختن آنها دستور می دهد آنها را با آتشی که از زمین بیرون می آید بسوزانند؛ سپس باد سیاهی می وزد و خاکستر آنها به دریا ریخته می شود و این کار در هرروز و هرشب هزار مرتبه تکرار می شود و نیز تمام گناهان خلایق از ابتدای عالم تا روز قیام مهدی به حساب ابوبکر و عمر می باشد و آنها باید عذاب همگی را تحمل کنند.

بررسی روایت

در سند روایت است که علامه مجلسی این روایت را از کتاب یکی از اصحاب نقل می کند که نام وی معلوم نیست. همچنین در سند روایت مفضل بن عمر وجود دارد که وی هم مدح شده و هم مورد طعن قرار گرفته است؛ شیخ مفید دربارۀ وی گفته است: او از شیوخ اصحاب امام صادق علیه السلام و از ثقات فقهای صالح می باشد(2) ، ولی نجاشی دربارۀ وی گفته است که او فردی فاسدالمذهب و مضطرب الروایه می باشد؛(3) اما بر اساس قاعده مورد قبول رجال در تعارض بین مدح و ذم، ذم مقدم است. اما در مورد دیگر راوی این روایت محمدبن نصیر شیخ طوسی در مورد وی آورده است: محمدبن نصیر مدعی رسالت و نبوت شد و به تناسخ و مدعی ربوبیت امام هادی علیه السلام قائل بود، و نکاح

ص:90


1- (1)محمد باقربن محمد تقی، مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج 53، ص 14، ب 28.
2- (2) مفید، محمدبن نعمان، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 216.
3- (3) نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، ص 416.

با محارم و همجنس بازی مردها را حلال می دانست.(1) عمربن فرات نیز فردی غالی است(2) ، حسین بن حمدان نیز فردی بسیار ضعیف و فاسدالمذهب می باشد(3) ، همچنین علی بن عبدالله حسنی فردی مجهول است، بنابراین در بی اعتباری این روایت و ضعف سندی آن هیچ شکی نیست و این روایت به هیچ وجه قابل قبول و اعتماد نیست.

1-2.وَ بِإِسْنَادِهِ إِلَی بَشِیرٍالنَّبَّالِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: هَلْ تَدْرِی أَوَّلَ مَا یَبْدَأُ بِهِ الْقَائِمُ علیه السلام؟ قُلْتُ: لَا. قَالَ: یُخْرِجُ هَذَیْنِ رَطْبَیْنِ غَضَّیْنِ فَیُحْرِقُهُمَا وَ یُذْرِیهِمَا فِی الرِّیحِ وَ یَکْسِرُ الْمَسْجِدَ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ: عَرِیشٌ کَعَرِیشِ مُوسَی علیه السلام وَ ذَکَرَ أَنَّ مُقَدَّمَ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کَانَ طِیناً وَ جَانِبُهُ جَرِیدَ النَّخْلِ.(4)

بررسی روایت

بشیر نبال که راوی این حدیث است توثیق نشده و علامه حلی درباره وی گفته است: من در روایت او متوقف هستم.(5)

1-3.حَدَّثَنَا مُحَمَّدُبن أَحْمَدَ الشَّیْبَانِیُ (السنانی) رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُبن أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْکُوفِیُّ عَنْ سَهْلِ بن زِیَادٍ الْآدَمِیِّ عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بن عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِمُحَمَّدِ بن عَلِیِّ بن مُوسَی علیه السلام إِنِّی لَأَرْجُو أَنْ تَکُونَ الْقَائِمَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً فَقَال:... الْقَائِمَ الَّذِی یُطَهِّرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ

ص:91


1- (1)طوسی، محمدبن حسن، غیبت طوسی، ص 398.
2- (2) همان، رجال طوسی، ص 362.
3- (3) حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال (رجال)، ص 217.
4- (4) مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج 52، ص 386.
5- (5) حسن بن یوسف، حلی، خلاصه الاقوال (رجال)، ص 25.

بِهِ الْأَرْضَ مِنْ أَهْلِ الْکُفْرِ وَ الْجُحُودِ وَ یَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً هُوَ الَّذِی تَخْفَی عَلَی النَّاسِ وِلَادَتُهُ وَ یَغِیبُ عَنْهُمْ شَخْصُه... خَرَجَ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل... فَإِذَا دَخَلَ الْمَدِینَةَ أَخْرَجَ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی فَأَحْرَقَهُمَا؛(1)

عبدالعظیم حسنی به امام رضا علیه السلام می گوید: من امیدوارم تو همان قائم از اهل بیت محمد باشی که زمین را پس از اینکه پر از ظلم و جور شده است، از عدالت پر می کند. حضرت در جواب او فرمود: آن قائمی که زمین را از عدالت پر می کند، ولادت او مخفی است و سپس غایب می شود و... هنگامی که ظاهر می شود... و وارد مدینه می گردد "لات" و "عزی" را می سوزاند. (روشن است که مراد از لات و عزی همان ابوبکر و عمر هستند)

نکته

دلیل بر اینکه همانا مراد از لات و عزی، ابوبکر و عمر هستند روایتی از بحار است که به بیان آن می پردازیم:

«عَن عَبدِ العَظیمِ مثله بیان یعنی بِاللات و العُزّی صَنَمَی قُرَیش ابابَکر وَ عُمَر».(2)

بررسی روایت

در سند روایت محمدبن احمد سنانی وجود دارد که وی فردی مجهول است. همچنین محمد بن ابی عبدالله - که به نظر مرحوم آیت الله خویی همان محمدبن جعفر اسدی است - (3) شخصی است که به گفته نجاشی از ضعفا نقل

ص:92


1- (1)ابن بابویه، محمدبن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 377-378، ح 2.
2- (2) مجلسی، محمد باقربن محمد تقی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج 52، ص 284.
3- (3) موسوی خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، ج 14، ص 271.

کرده و به جبر و تشبیه قائل است.(1)

1-4.حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بن إِبْرَاهِیمَ بن إِسْحَاقَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بن هَمَّامٍ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بن مَا بُنْدَاذَ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بن هِلَالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بن أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بن عُمَرَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بن مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ علیه السلام عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ أَوْحَی إِلَیَّ رَبِّی جَلَّ جَلَالُه... هَذَا الْقَائِمُ الَّذِی یُحَلِّلُ حَلَالِی وَ یُحَرِّمُ حَرَامِی وَ بِهِ أَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِی... فَیُخْرِجُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی طَرِیَّیْنِ فَیُحْرِقُهُمَا؛(2)

مفضل از امام صادق صلی الله علیه و آله از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده است: هنگامی که به معراج برده شدم، خداوند به من مسائلی را وحی کرد... و از جمله اینکه: این قائم همان است که حلال مرا حلال و حرام مرا حرام می کند و به دست او از دشمنان خود انتقام می گیرم... سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آنگاه "لات" و "عزی" را درحالی که تر و تازه هستند، خارج نموده و آنان را می سوزاند.

بررسی روایت

در سند روایت احمدبن هلال وجود دارد که شخصی غالی و متهم در دین شمرده می شود(3) ، همچنین علامه حلی(4) و نجاشی دربارۀ وی گفته اند: مذمت هایی دربارۀ او از امام حسن عسکری علیه السلام نقل شده است.(5)

ص:93


1- (1)نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، ص 373.
2- (2) ابن بابویه، محمدبن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 252-253، ح 2.
3- (3) طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، ص 83.
4- (4) حلی، حسن بن یوسف، خلاصه الاقوال (رجال)، ص 202.
5- (5) نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، ص 83.

1-5.وَ بِإِسْنَادِهِ (الغیبه سید علی بن عبدالحمید) عَنْ إِسْحَاقَ بن عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَال:... ثُمَّ یُخْرِجُهُمَا غَضَّیْنِ رَطْبَیْنِ فَیَلْعَنُهُمَا وَ یَتَبَرَّأُ مِنْهُمَا وَ یَصْلِبُهُمَا ثُمَّ یُنْزِلُهُمَا وَ یُحْرِقُهُمَا ثُمَّ یُذْرِیهِمَا فِی الرِّیحِ؛(1)

اسحاق بن عمار از امام صادق علیه السلام چنین نقل می کند:... سپس قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف آن دو نفر را درحالی که تر و تازه هستند، از قبر خارج می کند و مورد لعنت قرار می دهد و از آنان اظهار برائت می نماید و سپس آنان را به صلیب و دار می کشد و سپس پایین می آورد، می سوزاند و خاکستر آنان را در هوا پخش می کند.

بررسی روایت

این روایت را مرحوم مجلسی در بحار از کتاب غیبت سید علی بن عبدالحمید بدون ذکر سند از اسحاق بن عمار نقل می کند که اطلاعی از سند آن در دست نیست. در نتیجه این روایت مرسل است و نمی توان به آن اعتماد کرد.

2. بخش دوم این شبهه دربارۀ حد زدن بر عایشه به دست حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. مستند این شبهه نیز یک روایت ضعیف است که به بیان و بررسی آن می پردازیم:

1-2.حَدَّثَنَا مُحَمَّدُبن عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِبن أَبِی الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَبن أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (البرقی) عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِبن سُلَیْمَانَ عَنْ دَاوُدَبن النُّعْمَانِ عَنْ عَبْدِ الرَّحِیمِ الْقَصِیرِ قَالَ: قَالَ لِی ابوجَعْفَرٍ علیه السلام: أَمَا لَوْ قَامَ قَائِمُنَا لَقَدْ رُدَّتْ إِلَیْهِ الْحُمَیْرَاءُ حَتَّی یَجْلِدَهَا الْحَدَّ وَ حَتَّی یَنْتَقِمَ لِابْنَةِ مُحَمَّدٍ فَاطِمَةَ علیه السلام مِنْهَا. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ لِمَ یَجْلِدُهَا الْحَدَّ

ص:94


1- (1)مجلسی، محمد باقربن محمد تقی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج 52، ص 386، ح 201.

؟ قَالَ لِفِرْیَتِهَا عَلَی أُمِّ إِبْرَاهِیمَ. قُلْتُ: فَکَیْفَ أَخَّرَهُ اللَّهُ لِلْقَائِمِ. فَقَالَ: لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بَعَثَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله رَحْمَةً وَ بَعَثَ الْقَائِمَ علیه السلام نَقِمَة؛(1)

عبدالرحیم قصیر می گوید: امام باقر علیه السلام فرمودند: وقتی قائم ما قیام می کند، همانا حمیراء (یعنی عایشه) به او تحویل داده می شود تا حد بر او جاری شود و نیز انتقام فاطمه علیه السلام، دختر محمد صلی الله علیه و آله، از او گرفته شود. سپس می گوید: پرسیدم فدای شما گردم چرا حد بر عایشه جاری می شود؟ حضرت فرمود: برای اتهامی است که به ام ابراهیم [کنیزی به نام ماریه قبطیه که همسر پیامبر صلی الله علیه و آله بود] وارد کرد [و او را به زنا با مردی قبطی متهم نمود]. پرسیدم: چرا خداوند اجرای حد عایشه را تا زمان قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف تأخیر انداخت؟ حضرت در پاسخ فرمود: برای اینکه خداوند پیامبر صلی الله علیه و آله را برای رحمت جهانیان مبعوث کرد و قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف را برای نقمت یعنی انتقام و عذاب.

بررسی روایت

در سند روایت هست که ماجیلویه این روایت را از عمویش نقل کرده است. خود ماجیلویه فردی موثّق است؛ اما عموی وی ناشناخته است، محمدبن سلیمان (بصری یا دیلمی) فردی متهم به غلو می باشد(2) و عبدالرحیم قصیر نیز توثیق نشده است. این روایت افزون بر ضعف سندی از نظر متنی نیز مخالف روایاتی است که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را در خلق، ویژگی و سیره عملی همچون پیامبر

ص:95


1- (1)ابن بابویه، محمدبن علی، علل الشرائع، چاپ اول، قم، داوری، 1385 ش، ج 2، ص 679-580، ح 10.
2- (2) طوسی، محمدبن حسن، رجال طوسی، ص 343.

اسلام صلی الله علیه و آله و پیامبران دیگری مانند ابراهیم علیه السلام، یوسف علیه السلام، ایوب علیه السلام، موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام معرفی می نماید.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بنابر نصّ قرآن مجید "رحمة للعالمین" بود؛ چگونه آخرین خلیفه او به جای رحمت، نقمت برای جهانیان می باشد؟ افزون بر این، پیامبر رحمت در اجرای حدود الهی میان خویشاوندان خود و مسلمانان دیگر تفاوتی نمی گذاشت؛ و اگر عایشه شایسته حد می بود به طور قطع پیامبر صلی الله علیه و آله از اجرای آن کوتاهی نمی کرد.

بنابراین باید گفت شیعه هرگز به آنچه این شبهه بیان می دارد، معتقد نیست، بلکه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را در رفتار و کردار هم خوی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله می داند.

نتیجه گیری

بنابر آنچه گذشت و پس از بررسی روایات مشخص شد روایاتی که دربارۀ جنگ و کشتار وجود دارد، چند دسته هستند؛ تعدادی از این روایات به زمان پیش از ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و تعدادی از آنها به زمان پس از اتمام حکومت حضرت مربوط است و هیچ ربطی به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ندارد و نباید آنها را به وی نسبت داد.

اما پس از بررسی دقیق مشخص شد که آن دسته از روایاتی که به ظهور حضرت مربوط می باشد و چهره قیام او را خشن و خونین و همراه با جنگ و کشتار بسیار زیاد جلوه می دهد، دچار مشکل سندی و متنی جدّی هستند. این روایات از سوی افراد بسیار ضعیفی همچون محمدبن علی کوفی و ابوجارود و... نقل شده است و بنابراین نمی توان برای این روایات اعتباری قائل بود و بر اساس آن چهره و عملکرد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را به هنگام قیام خونین و خشن دانست، بلکه

ص:96

چنان که در فصل های بعدی به آن اشاره خواهد شد، سیره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همان سیره جدّ بزرگوارشان، رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام است. آن چنان که امام مظهر «رحمة للعالمین» می باشد و با مردم با محبت و مهربانی رفتار می کند و تنها با دشمنان حقیقی خداوند که همچنان خواستار ظلم و ستم هستند و به هیچ وجه هدایت الهی را نمی پذیرند وارد جنگ می شود و آنها را از صحنه روزگار محو خواهد کرد.

ص:97

ص:98

فصل دوم: انقیاد تام خلایق بدون هیچگونه خونریزی و کشتار (دیدگاه تفریطی)

اشاره

ص:99

در مقابل دیدگاه افراطی که در فصل پیشین آمد، یک دیدگاه دیگر به نام دیدگاه تفریطی وجود دارد که بنابرآن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به هنگام ظهور از راه ولایت و تصرف تکوینی همه خلایق را مطیع و مسخّر می کند و امور جهان را با اعجاز و به صورت غیر عادی انجام می دهد، بنابراین کشتار و اعدام خیلی اندک خواهد بود و حتی به اندازه خون حجامت هم خونی ریخته نخواهد شد.

برای روشن شدن این مطلب و دریافت پاسخ درست به احادیثی که در این باره وارد شده، می پردازیم. این احادیث به دو دسته تقسیم می شوند؛ یک دسته، آن احادیثی است که این دیدگاه را بیان و تقویت می کنند که به طور عمده این روایات دارای مشکل سندی جدی است و دسته دیگر احادیثی است که این دیدگاه را نادرست می داند و به بیان دیدگاه درست می پردازند.

1. بیان و نقد روایاتی که این دیدگاه را بازگو و تقویت می کند

ابتدا روایاتی را بیان می کنیم که این دیدگاه را تقویت می کنند و در ادامه به بررسی و نقد آنها می پردازیم:

1-1.قَالَ الْوَلِیدُ: عَنْ أَبِی رَافِعٍ إِسْمَاعِیلَ بن رَافِعٍ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ: تَأْوِی إِلَیْهِ أُمَّتُهُ کَمَا تَأْوِی النَّحْلَةُ یَعْسُوبَهَا، یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْرًا، حَتَّی یَکُونَ

ص:100

النَّاسُ عَلَی مِثْلِ أَمْرِهِمُ الْأَوَّلِ، لَا یُوقِظُ نَائِمًا وَلَا یُهْرِیقُ دَمًا؛(1)

امت وی به سوی او پناه می برند چنانچه زنبور عسل به ملکه اش پناه می برد، زمین را پر از عدل و داد می کند چنان که پر از ظلم و جور شده است تا اینکه مردم به حالت اولشان (امنیت) بازگردند. (به هنگام قیام او) هیچ در خواب فرو رفته ای را بیدار نمی کند و هیچ خون و خونریزی نمی کند.

بررسی روایت

این روایت ضعیف و غیر قابل اعتماد است؛ زیرا یحیی بن معین از رجالیون اهل سنت دربارۀ اسماعیل بن رافع واژه ضعیف را به کار برده است.(2) همچنین در سند، عبارت مبهم «عمّن» وجود دارد که باعث ارسال و ضعف سند شده است.

1-2.حَدَّثَنَا ابویُوسُفَ، عَنْ فِطْرِبن خَلِیفَةَ، عَنِ الْحَسَنِ بن عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْعُکْلِیِّ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: یُبَایعُ الْمَهْدِیُّ بَیْنَ الرُّکْنِ وَالْمَقَامِ، لَا یُوقِظُ نَائِمًا، وَلَا یُهْرِیقُ دَمًا؛(3)

ابوهریره گوید: با مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بین رکن و مقام بیعت می شود، وی نه در خواب فرورفته ای را بیدار میکند و نه قطره ای خون می ریزد. (در قیام وی قطره ای خونریزی نمی شود).

بررسی روایت

اولاً این روایت موقوف و غیر مسند به پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد؛ ثانیاً راوی آن ابوهریره است که وی فردی بسیار ضعیف است و شرح حال وی پیش از این بیان شد.

ص:101


1- (1)مروزی، نعیم بن حماد، الفتن، ج 1، ص 358-359، ح 1040.
2- (2) جرجانی، عبدالله بن عدی بن عبدالله بن محمد ابوأحمد، الکامل فی ضعفاء الرجال، تحقیق یحیی مختار غزاوی، چاپ سوم، بیروت، دار الفکر، 1409 ق، ج 1، ص 280، ش 119.
3- (3) مروزی، نعیم بن حماد، الفتن، ج 1، ص 342-343، ح 991.

1-3.حَدَّثَنَاابن عَفَّانَ، حَدَّثَنَا قَاسِمٌ، حَدَّثَنَا أَحْمَدُبن زُهَیْرٍ، حَدَّثَنَا مُوسَی بن إِسْمَاعِیلَ، حَدَّثَنَا ابوهِلَالٍ، عَنْ قَتَادَةَ، قَالَ: یُجَاءُ إِلَی الْمَهْدِیِّ وَهُوَ فِی بَیْتِهِ وَالنَّاسُ فِی فِتْنَةٍ تُهَرَاقُ فِیهَا الدِّمَاءُ، فَیُقَالُ لَهُ: قُمْ عَلَیْنَا فَیَأْبَی حَتَّی یُخَوَّفَ بِالْقَتْلِ، فَإِذَا خُوِّفَ بِالْقَتْلِ قَامَ عَلَیْهِمْ، فَلَا یُهَرَاقُ فِی سَبَبِهِ مِحْجَمَةُ دَمٍ؛(1)

قتاده گوید: مردم به سوی مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می آیند درحالی که او در منزلش است و مردم در فتنه ای که در آن خونریزی شدیدی می شود، دچار هستند سپس به او گفته می شود که به سوی ما برخیز و قیام کن، سپس او اباکرده و سر باز می زند تا اینکه از قتل خویش می هراسد، پس هنگامی که از قتل هراسید، به سوی مردم قیام می کند، سپس به هنگام قیام وی به سبب آن هیچ خونی ریخته نمی شود.

بررسی روایت

این روایت افزون بر اضطراب متن دچار ضعف سندی است؛ زیرا این روایت موقوف و غیر مسند به پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است و اعتباری ندارد.

2. روایات متعارض و بیان دیدگاه صحیح

در این بخش به بیان روایاتی می پردازیم که این دیدگاه را نادرست می داند و سرانجام به بیان دیدگاه درست می پردازد:

2-1.أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بن مُحَمَّدِ بن سَعِیدِ بن عُقْدَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بن الْحَسَنِ التَّیْمُلِیُّ مِنْ کِتَابِهِ فِی صَفَرٍ سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ سَبْعِینَ وَ مِائَتَیْنِ قَالَ حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بن عَامِر ِبن رَبَاحٍ الثَّقَفِیُّ عَنْ مُوسَی بن بَکْرٍ عَنْ

ص:102


1- (1)دانی، عثمان بن سعید، السنن الوارده فی الفتن، د. ضاء الله بن محمد إدریس المبارکفوری، چاپ اول، الریاض، دار العاصمة، 1416 ق، ج، 5، ص 1042، ح 557.

بَشِیرٍ النَّبَّالِ وَ أَخْبَرَنَا عَلِیُّ بن أَحْمَدَ الْبَنْدَنِیجِیُّ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بن مُوسَی الْعَلَوِیِّ عَنْ أَیُّوبَ بن نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ بن یَحْیَی عَنْ بَشِیرِبن أَبِی أَرَاکَةَ النَّبَّالِ وَ لَفْظُ الْحَدِیثِ عَلَی رِوَایَةِ ابن عُقْدَةَ قَالَ: لَمَّا قَدِمْتُ الْمَدِینَةَ انْتَهَیْتُ إِلَی مَنْزِلِ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ علیه السلام... قُلْتُ: إِنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّهُ إِذَا کَانَ ذَلِکَ اسْتَقَامَتْ لَهُ الْأُمُورُ فَلَا یُهَرِیقُ مِحْجَمَةَ دَمٍ فَقَالَ کَلَّا وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ حَتَّی نَمْسَحَ وَ أَنْتُمُ الْعَرَقَ وَ الْعَلَقَ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی جَبْهَتِهِ؛(1)

بشیربن ابی اراکه گوید: چون به مدینه رسیدم به خانه ابی جعفر علیه السلام گذرم افتاد. عرض کردم: آنان (مرجئه) می گویند: چون این کار روی دهد (ظهور رخ دهد)، همه کارها برای او درست شود و به اندازه خون یک حجامت هم خون ریخته نخواهد شد. فرمود: هرگز چنین نیست. سوگند به آن کسی که جانم به دست اوست، کار به آن جا خواهد کشید که ما و شما عرق و خون بسته را پاک کنیم و با دست خود به پیشانی خود اشاره کرد. (کنایه از برطرف کردن عرق پیشانی است).

نکته

علامه مجلسی در توضیح عبارت «مسح عرق و علق» گفته است که این عبارت کنایه از سختی ها و دشواری های جنگ و درگیری است که موجب پدید آمدن عرق و ایجاد زخم های خونین می شود.(2)

2-2.مُوسَی بن بَکْرٍ الْوَاسِطِیِّ عَنْ بَشِیرٍ النَّبَّالِ قَالَ: قَدِمْتُ الْمَدِینَةَ وَ ذَکَرَ مِثْلَ الْحَدِیثِ الْمُتَقَدِّمِ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ لَمَّا قَدِمْتُ الْمَدِینَةَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام إِنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّ الْمَهْدِیَّ لَوْ قَامَ لَاسْتَقَامَتْ لَهُ الْأُمُورُ عَفْواً وَ

ص:103


1- (1)نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص 283، ب 15، ح 1.
2- (2) مجلسی، محمد باقربن محمد تقی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج 2، ص 357.

لَا یُهَرِیقُ مِحْجَمَةَ دَمٍ فَقَالَ: کَلَّا وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوِ اسْتَقَامَتْ لِأَحَدٍ عَفْواً لَاسْتَقَامَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حِینَ أُدْمِیَتْ رَبَاعِیَتُهُ وَ شُجَّ فِی وَجْهِهِ؛ کَلَّا وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ حَتَّی نَمْسَحَ نَحْنُ وَ أَنْتُمُ الْعَرَقَ وَ الْعَلَقَ ثُمَّ مَسَحَ جَبْهَتَهُ؛(1)

موسی بن بکر واسطی از بشیر نبال گوید: به مدینه رسیدم و همانند حدیث پیشین را ذکر کرد جز اینکه گوید: چون به مدینه رسیدم، به ابی جعفر علیه السلام عرض کردم: آنان می گویند که چون مهدی قیام کند، همه کارها از برای او به خودی خود درست شود و به اندازه حجامتی خون نمی ریزد. فرمود: هرگز چنین نیست. سوگند به آن کس که جان من به دست اوست، اگر کارها به خودی خود برای کسی درست می شد، هر آینه برای رسول خدا درست می شد آنگاه که دندان های جلوی آن حضرت شکست و صورت مبارکش زخم برداشت. نه، هرگز، سوگند به آن کس که جان من به دست اوست، کارها به آن جا می انجامد که ما و شما عرق و خون بسته را پاک کنیم، سپس پیشانی خود را پاک کرد.

2-3.أَخْبَرَنَا عَلِیُّ بن أَحْمَدَ الْبَنْدَنِیجِیُّ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بن مُوسَی الْعَلَوِیِّ الْعَبَّاسِیِ عَنِ الْحَسَنِ بن مُعَاوِیَةَ عَنِ الْحَسَنِ بن مَحْبُوبٍ عَنْ عِیسَی بن سُلَیْمَانَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بن عُمَرَ قَالَ: سَمِعْتُ اباعَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ قَدْ ذَکَرَ الْقَائِمَ علیه السلام فَقُلْتُ إِنِّی لَأَرْجُو أَنْ یَکُونَ أَمْرُهُ فِی سُهُولَةٍ فَقَالَ: لَا یَکُونُ ذَلِکَ حَتَّی تَمْسَحُوا الْعَلَقَ وَ الْعَرَقَ؛(2)

مفضّل بن عمر گوید: اباعبد اللَّه علیه السلام از امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف یاد می کرد و من عرض کردم: من امیدوارم که کار او به آسانی انجام پذیرد

ص:104


1- (1)نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص 283، ب 15، ح 1.
2- (2) همان، ص 295، ب 15، ح 3.

شنیدم که فرمود: این کار صورت نمی پذیرد تا آنکه عرق و خون بسته را پاک کنید.

نتیجه گیری

با بررسی این روایات می بینیم آن طور نیست که همۀ کارها در زمان قیام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف، به خودی خود و با اعجاز و تصرّفات تکوینی انجام شود، هر چند در ولایت و تصرف تکوینی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و امامان معصوم دیگر، هیچ گونه تردیدی وجود ندارد. بلکه کار، دشوارتر از آن چیزی است که افرادی چون مرجئه به آن اعتقاد دارند. بنابر روایات متعدد، نمی توانیم ادعا کنیم که در هنگام ظهور، هیچ قتل و کشتاری رخ نمی دهد؛ زیرا در آن دوران بحث از انتقام، اجرای حدود الهی و اقامۀ حکومت عدل جهانی است و مسلماً، این امر بزرگ بدون برطرف کردن خارها و سنگ های سر راه آن حضرت، میّسر و محقق نمی شود.

از طرفی، تاریخ گواه است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام سعی کردند، امور جهان را به طور عادی و در مسیر طبیعی خود انجام دهند، بنابر همین اصل است که دندان های پیشین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در جنگ شکسته شد و زخم هایی در جنگ احد و... بر ایشان وارد گشت. امیرالمومنین علیه السلام نیز در جنگ احد نود زخم برداشت.(1) البته هم رسول خدا صلی الله علیه و آله و هم اهل بیت او، به ویژه بقیه اللّه الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف بر تصرّف تکوینی قدرت دارند و

ص:105


1- (1)مجلسی، محمد باقربن محمد تقی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج 20، ص 54.

همواره معجزات و امدادهای غیبی و الهی، همراه آن حضرات و همچنین مؤمنان مخلص و ایثارگر مستضعفان بوده و خواهد بود. به هر حال، لزومی ندارد که ادعا کنیم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تمام کارها را از راه امور غیرعادی و به صورت اعجازگونه انجام می دهد و هیچ خونی را نخواهد ریخت.

ص:106

فصل سوم: همسانی سیره حکومتی مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف با سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله (دیدگاه میانه)

اشاره

ص:107

1. وحدت رویه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام

احادیث صحیح و معتبری است که صریحاً روش حکومتی حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را همان روش حکومتی رسول خدا صلی الله علیه و آله وامیرمؤمنان علیه السلام معرفی می کند. چند نمونه از این روایات به شرح زیر است:

1-1.حَدَّثَنَا شَیْخُنَا مُحَمَّدُبن عَلِیٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بن مُوسَی بن الْمُتَوَکِّلِ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُبن أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْکُوفِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا مُوسَی بن عِمْرَانَ النَّخَعِیُّ عَنْ عَمِّهِ حُسَیْنِ بن یَزِیدَ النَّوْفَلِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بن عَلِیِّ بن سَالِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ سَعِیدِبن جُبَیْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بن الْعَبَّاسِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: التَّاسِعُ مِنْهُمْ قَائِمُ أَهْلِ بَیْتِی وَ مَهْدِیُّ أُمَّتِی أَشْبَهُ النَّاسِ بِی فِی شَمَائِلِهِ وَ أَقْوَالِهِ وَ أَفْعَالِه؛(1)

پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: نهمین فرزند وی امام حسین علیه السلام قائم اهل بیت من است و مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف امت من شبیه ترین مردم نسبت به من در شمائل و گفتار و کردار است.

1-2.مُحَمَّدُبن الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ مُحَمَّد ِبن الْحُسَیْن ِبن أَبِی الْخَطَّابِ

ص:108


1- (1)خزاز رازی، علی بن محمد، کفایه الاثر، تحقیق سید عبداللطیف حسینی کوه کمری قم، بیدار، 1401 ق، ص 10-11.

عَنْ جَعْفَر ِبن بَشِیرٍ وَ مُحَمَّد ِبن عَبْدِ اللَّه ِبن هِلَالٍ عَنِ الْعَلَاءِ بن رَزِینٍ الْقَلَّاءِ عَنْ مُحَمَّد ِبن مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ اباجَعْفَرٍ علیه السلام عَنِ الْقَائِمِ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ إِذَا قَامَ بِأَیِّ سِیرَةٍ یَسِیرُ فِی النَّاسِ فَقَالَ: بِسِیرَةِ مَا سَارَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَتَّی یُظْهِرَ الْإِسْلَام؛(1)

محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل کرده است که می گوید: از ابوجعفر باقر علیه السلام درباره قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف پرسیدم و گفتم: هنگامی که قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام کند، با چه روشی در میان مردم عمل خواهد کرد؟ حضرت فرمودند: با همان شیوه ای که پیامبر صلی الله علیه و آله در پیش گرفت در میان مردم عمل خواهد کرد، تا اسلام فراگیر و غالب شود.

1-3.أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بن مُحَمَّدِ بن سَعِیدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بن الْحَسَنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ رِفَاعَةَ بن مُوسَی عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بن عَطَاءٍ قَالَ: سَأَلْتُ اباجَعْفَرٍ الْبَاقِرَ علیه السلام فَقُلْتُ: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ علیه السلام بِأَیِّ سِیرَةٍ یَسِیرُ فِی النَّاسِ؟ فَقَالَ: یَهْدِمُ مَا قَبْلَهُ کَمَا صَنَع رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ یَسْتَأْنِفُ الْإِسْلَامَ جَدِیداً.(2)

عبدالله بن عطاء گوید: از امام باقر علیه السلام سؤال کردم: حضرت حجّت عجل الله تعالی فرجه الشریف پس از ظهور، چه سیره و روشی در حکومت خواهند داشت؟ امام علیه السلام پاسخ می دهند: درست مانند رسول خدا صلی الله علیه و آله، تمام آنچه را که به نام اسلام بر دنیا حاکم است، از بین خواهد برد و اسلام را از نو عرضه خواهد کرد.

ص:109


1- (1)طوسی، محمدبن حسن، تهذیب الأحکام، تحقیق حسن الموسوی خرسان، چهارم، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ 1407 ق، ج 6، ص 154.
2- (2) نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت نعمانی، تصحیح علی اکبر غفاری، چاپ اول، تهران، صدوق، 1397 ق، ص 232، ب 13، ح 17.

نکته

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به فرموده قرآن(1) با نرمی و عدم خشونت، ماقبل خود را بی اعتبار کرد. پیامبر با همه مردم این چنین بود حتّی با کافران هم این گونه رفتار می کرد و این رفتار وی به مسلمانها اختصاص نداشت. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز درباره کافران همان سیره را به کار خواهد بست؛ به طور مسلّم اگر امام با غیر مسلمانان با لطف و مهربانی رفتار کند، با مسلمانان مهربان تر خواهد بود.

1-4.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَبن مُحَمَّدٍ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِبن یَحْیَی الْخَزَّازِ عَنْ حَمَّادِبن عُثْمَانَ قَالَ:... أَنَّ قَائِمَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ علیه السلام إِذَا قَامَ لَبِسَ ثِیَابَ عَلِیٍّ علیه السلام وَ سَارَ بِسِیرَةِ عَلِیٍّ علیه السلام؛(2)

هنگامی که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کند، لباسی همچون جامه های علی علیه السلام بر تن می کند و دقیقاً به سیره امیرالمؤمنین علیه السلام عمل خواهد کرد.

نکته

مراد از «عده من اصحابنا» در سندس روایت علی بن ابراهیم و علی بن محمدبن عبد الله بن اذینه و احمد بن عبدالله بن امینه و علی بن حسن می باشند که همگی مورد اعتماد هستند(3). سند این روایت درست است و هیچ شک و شبهه ای در آن وجود ندارد؛ چرا که راویانش یکی از دیگری بهتر است و متن آن نیز با سیره معصومین علیه السلام موافق است.

ص:110


1- (1)آل عمران (3)، 159.
2- (2) کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، کافی، ج 1، ص 411 ه، ح 4.
3- (3) حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال (رجال)، ص 272.

مدلول این روایات آن است که چون حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کند، همۀ مردم، از خرد و کلان و پیر و جوان به او عشق می ورزند و از صمیم قلب او را دوست دارند.

1-5.عَلِیُّ بن إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابن أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ فَضْلٍ الْأَعْوَرِ عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ الْحَذَّاءِ قَال:.. فَقَالَ (ابوجعفر علیه السلام) یَا اباعُبَیْدَةَ إِنَّهُ لَا یَمُوتُ مِنَّا مَیِّتٌ حَتَّی یُخَلِّفَ مِنْ بَعْدِهِ مَنْ یَعْمَلُ بِمِثْلِ عَمَلِهِ وَ یَسِیرُ بِسِیرَتِهِ وَ یَدْعُو إِلَی مَا دَعَا إِلَیْه؛(1)

ای اباعبیده کسی از ما چشم از جهان فرونمی بندد مگر اینکه پس از خود کسی را قرار می دهد که مانند او عمل می کند و به روش او رفتار می نماید و به آنچه او می خوانده، فرا می خواند.

نکته

بر اساس این روایت سیره هر امام لاحقی همچون سیره امام پیشین است، پس همه امامان معصوم علیهم السلام از سنت و سیرتی همگون برخوردارند و در نتیجه امام علی علیه السلام و امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سیرتی یکسان خواهند داشت.

2. چگونگی رفتار امیر المومنین علی علیه السلام با دشمنان

اکنون که معلوم شد سیره امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همان سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام است، باید ببینیم که سیره این بزرگواران در رویارویی با دشمنان چگونه بوده است تا آن روش را برای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز قائل باشیم.

2-1. حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

ص:111


1- (1)کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، کافی، ج 1، ص 397، ح 1.

أَ تَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیْهِ؛(1)

آیا مرا فرمان می دهید تا پیروزی را بجویم به ستم کردن در باره آن که والی او هستیم.

به طور یقین حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز از همین روش پیروی خواهد کرد، و امکان ندارد که بخواهد از راه ستم، حکومت بر مردم را به دست گیرد.

2-2.وَ سَأَلَهُ (سَأَلَ عَلی علیه السلام) عَمَّارٌ حِینَ دَخَلَ الْبَصْرَةَ فَقَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ بِأَیِّ شَیْ ءٍ تَسِیرُ فِی هَؤُلَاءِ؟ فَقَالَ: بِالْمَنِّ وَ الْعَفْوِ کَمَا سَارَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فِی أَهْلِ مَکَّةَ حِینَ افْتَتَحَهَا بِالْمَنِّ وَ الْعَفْوِ؛(2)

چون امام علی علیه السلام به بصره وارد شدند، عمار عرض کرد: ای امیرمؤمنان با اینها چگونه رفتار خواهی کرد؟ حضرت فرمود: با گذشت و رحمت، هم چنان که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله چون مکه را فتح کرد، با گذشت و رحمت با آنها رفتار نمود.

2-3. یک نقل تاریخی

دغدغه وسیره امام علی علیه السلام درباره روشنگری، نمایان کردن حقیقت و چگونگی رویارویی با دشمنان را از نقل های تاریخی نیز آشکارا می توان دریافت. برای نمونه به یک نقل تاریخی اشاره می کنیم:

آن حضرت در پگاه روز یازدهم جمادی الاولی درحالی که در میمنه سپاه مالک اشتر و در میسره آن عمار یاسر حضور داشت و پرچم به دست فرزندش محمد حنفیه بود، به سمت سپاه جمل حرکت نمود. آنگاه حضرت بر جایگاهی

ص:112


1- (1)شریف الرضی، محمدبن حسین، نهج البلاغة، تحقیق صبحی صالح، چاپ اول، قم، هجرت، 1414 ق، ص 183، خ 126.
2- (2) ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی، دعائم الاسلام، تحقیق آصف فیضی، چاپ دوم، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1385 ق، ج 1، ص 394.

ایستادند و با صدای بلند خطاب به سپاه خود فرمود: شتاب نکنید تا بر آنها حجت اقامه کنم. پس ابن عباس را خواند و قرآنی به او داد و فرمود: این قرآن را به سوی طلحه، زبیر و عایشه ببر و آنها را به آنچه در آن است، فرا خوان و به طلحه و زبیر بگو آیا شما با اختیار با من بیعت نکردید؟ پس چه چیز سبب شد بیعت مرا بشکنید درحالی که این قرآن میان من و شما حکم می کند. او می گوید: به خدا سوگند هنوز از جایم حرکت نکرده بودم که تیرهایشان همچون ملخ های پراکنده به سویم باریدن گرفت، به علی علیه السلام عرض کردم: ای امیر مؤمنان تا کی با ما چنین کنند؟! اجازه دهید از خود دفاع کنیم.

حضرت فرمود: بگذارید بار دیگر بر آنها حجت را تمام کنم. سپس فرمود: چه کسی این قرآن را می گیرد و آنها را به آن فرا می خواند و بداند که کشته می شود و من ضمانت بهشت او را از سوی خداوند برعهده می گیرم. هیچ کس از جای خود برنخواست جز جوانی کم سن از عبدالقیس که قبای سفیدی بر تن داشت و نامش مسلم بود. او گفت: ای امیرمؤمنان! من این کار را انجام می دهم و جان خود را به خاطر خدا بر این کار می گزارم.

حضرت از سر دلسوزی از او روی بازگرداند و فرمود: چه کسی این قرآن را می گیرد و بر آنها عرضه می کند و بداند که کشته می شود و بهشت برای اوست. مسلم دوباره سخن خود را تکرار کرد و گفت: من چنین می کنم. امام علیه السلام برای سومین بار سخن خود را تکرار کرد و غیر از آن جوان کسی به پا نخواست. علی علیه السلام قرآن را به او داد و فرمود: به سوی آنان برو و قرآن را بر آنها عرضه نما و به آن چه در قرآن است دعوتشان کن. او حرکت کرد و مقابل سپاه جمل ایستاد و قرآن را باز کرد و گفت: این کتاب خداست و امیرمؤمنان شما را به آن چه در آن است، فرا می خواند. عایشه گفت: خداوند صورتش را زشت کند با

ص:113

نیزه بزنیدش و آنها نیز بر نیزه زدن به او بر یکدگیر سبقت گرفتند و از هر سو نیزه اش زدند.

امام علیه السلام در این حال آماده نبرد شدند و پرچم را به فرزندشان محمدبن حنیفه دادند و در میان سپاه فریاد زدند: هیچ فراری را نکشید و مجروحی را از پا در نیاورید، پرده کسی را ندرید، زنی را نترسانید و کشته ای را مثله نکنید. آن حضرت در حال سفارش به لشکر بودند که مردی از اصحابشان کشته شد. آن حضرت با مشاهده این واقعه فرمودند: خدایا تو شاهد باش.(1)

نکته

البته برخی از محققان بر این باورند که امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در رویارویی با خروج کنندگان بر آن حضرت روشی متفاوت با روش امام علی علیه السلام برخواهد گزید؛ یعنی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به هنگام جنگ می تواند اموال آنها را به غنیمت بگیرد، خانواده آنان را به اسارت ببرد و اسیران، فراریان و مجروحانشان را از پای درآورد؛ ولی رفتار حضرت علی علیه السلام تقیه و مصلحتِ یاران پس از خود بود که مبادا گرفتار دشمن شوندو دشمن با آنها بد رفتاری کند؛ به همین دلیل بود که در جنگ ها فراریان و مجروحان دشمن را تعقیب نمی کرد و آنها را نمی کشت، ولی بنده با این قول موافق نیستم زیرا احادیثی که این نظر را بیان و تقویت می کنند از نظر سندی مشکل دارند و نمی توان به آنها اعتماد کرد. برای نمونه به یکی از این روایات اشاره می کنیم:

أَخْبَرَنَا عَلِیُّ بن الْحُسَیْنِ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِبن عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بن أَبِی هَاشِمٍ عَنْ أَبِی خَدِیجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ

ص:114


1- (1)مفید، محمدبن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، تحقیق علی میرشریفی، چاپ اول، قم، کنگره شیخ مفید، 1413 ق، ص 336-342.

قَالَ إِنَّ عَلِیّاً علیه السلام قَالَ: کَانَ لِی أَنْ أَقْتُلَ الْمُوَلِّیَ وَ أُجْهِزَ عَلَی الْجَرِیحِ وَ لَکِنِّی تَرَکْتُ ُُُُُُُُُُُُُ ذَلِکَ لِلْعَاقِبَةِ مِنْ أَصْحَابِی إِنْ جُرِحُوا لَمْ یُقْتَلُوا وَ الْقَائِمُ لَهُ أَنْ یَقْتُلَ الْمُوَلِّیَ وَ یُجْهِزَ عَلَی الْجَرِیحِ؛(1)

مرا چنین حقی بود که فراریان از جبهه جنگ را بکشم و زخمی ها را کارشان یکسره کنم، ولی این کار را به ملاحظه آینده یاران نکردم، باشد که اگر آنان نیز زخمی شدند، کشته نشوند و از برای قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف است که فراریان را بکشد و کار زخمی را یکسره کند.

بررسی روایت

این روایت از سوی محمدبن علی الکوفی نقل شده است که وی فردی بد نام و دروغگوست و علمای رجال بر بی اعتباری روایات وی حکم کرده اند، شرح حال وی پیش از این به طور مفصل بررسی شد.(2)

3. چگونگی مقابله حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با دشمنان حقیقی

یقیناً، پیش از ظهور و مقارن با آن ستمگران خون ریزی بر دنیا حکومت می کنند که از هیچ جنایتی فرو نمی گذارند. حال، امامی که قیام می کند، در برابر این همه کج روی ها و بیدادگری ها باید چگونه برخورد کند تا جهان را پر از عدل و داد سازد؟ بی تردید، دشمنانی که دست شان به خون بشریّت آلوده است، حق مردم را غصب کرده اند و یا پست و مقامشان به خطر افتاده است، در برابر حرکت اصلاح گرانه و نهضت امام ایستادگی می کنند. بنابراین، امامی که قیام می کند و مأموریّت دارد حکومت جهانی اسلام را تشکیل دهد، باید برای برطرف کردن موانع خود، نقشه و برنامه داشته باشد. اکنون مروری بر این

ص:115


1- (1)نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص 237، ب 13، ح 15.
2- (2) رک: ص 16.

برنامه ها خواهیم داشت.

امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف برای انتقام و خون خواهی از دشمنان اسلام، به ثمر رساندن انقلاب جهانی، اجرای حدود الهی و برقراری حکومت عدل جهانی ناگزیر از جنگ خواهد بود و در مقابل آن، دشمنان تا دندان مسلّح و کج اندیشان دنیانگر، با در دست داشتن امکانات گسترده اقتصادی، برخورداری از فن آوری پیشرفته و سازماندهی ارتش های قدرت مند پرچم مخالفت بر می دارند و مانع مسیر اصلاح گرانۀ امام می شوند. از سوی دیگر پیش از قیام، جنگاوران دریا دل و دست یارانی توان مند و کارآمد با هدایت خاص و عام آن حضرت تربیّت می شوند که تعداد آنان، در برخی روایات، سیصد و سیزده نفر(1) و در برخی، ده هزار نفر و در تعدادی از آن ها، صدهزار نفر و... بیان شده است.

اینک به نقل تعدادی از روایات می پردازیم که بیانگر رویارویی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با دشمنان حقیقی و غلبه بر آنان است:

3-1.أَخْبَرَنَا أَحْمَدُبن إِدْرِیسَ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُبن عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ ابن أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادِبن عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِبن مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ اباجَعْفَرٍ علیه السلام:... قَالَ: وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّی قَالَ: النَّهَارُ هُوَ الْقَائِمُ علیه السلام مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ، إِذَا قَامَ غَلَبَ دَوْلَتُهُ الْبَاطِل.(2)

امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه می فرماید: او قائم اهل بیت علیهم السلام است، هنگامی که قیام کرده و بر دولت باطل پیروز می شود.

3-2.محمدٌبن الحَسنِ الشّیبانی فی «کَشف البَیان» قالَ: رویَ فی أَخبارنا عَن أَبی جَعفرٍ و أَبی عَبد اللهِ علیهما السلام أنَّ هذه الآیةَ (وَ نُرِیدُ أَنْ

ص:116


1- (1)رک: نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت نعمانی، صدوق، ص 313.
2- (2) قمی، علی بن ابراهیم، تفسیرقمی، ج 2، ص 425.

نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ - وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ)1 مخصوصةٌ بِصاحبِ الأَمر الّذی یَظهرُ فی آخِرِ الزَّمانِ و یُبیدُ الجَبابِرةَ و الفَراعِنةَ و یَملکُ الأرضَ شَرقاً و غَرباً فَیملَأُها عَدلاً کَما مُلئت جَوراً؛(1)

از صادقین علیهما السلام روایت است که فرموده اند این آیه دربارۀ صاحب الامر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد که وی در آخرالزمان ظهور کرده، ستمگران و فراعنه را نابود کرده، شرق و غرب را فتح کرده، زمین را همان طور که پر از ظلم و ستم شده، پر از عدل و داد می کند.

3-3.أبی عَبدِ الله علیه السلام قالَ:... وَ یُولّونَ فَیقتُلَهم حتّی یدخُلَهم أَبیاتِ الکوفةِ وَ یُنادی مُنادیه أَلا لا تَتّبِعوا مَولیاً وَ لا تَجهَزوا عَلی جَریحٍ وَ یَسیرُ بِهم کَما سارَ علیٌ علیه السلام یومَ البَصرةِ؛(2)

امام صادق علیه السلام در روایتی با اشاره به درگیری سپاه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با سپاه سفیانی می فرماید:... و سپاه سفیانی می گریزند و امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آنها را می کشد تا اینکه می گریزند و به خانه های کوفه پناه می برند، منادی آن حضرت فریاد برمی آورد: هیچ فراری را تعقیب نکنید و مجروحی را از پا درنیاورید و با آنان همچون سیره امام علی علیه السلام در روز بصره رفتار می نماید.

ص:117


1- (2) بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، حلیة الأبرار فی أحوال محمد و آله الأطهار علیهم السلام، چاپ اول، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، 1411 ق، ج 5، ص 280.
2- (3) مجلسی، محمد باقربن محمد تقی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج 52، ص 388.

نتیجه گیری نهایی

چنان که آمد روایاتی که به جنگ و کشتار بسیار زیاد اشاره می کند به سه دسته تقسیم می شوند که دو دسته از آنها یکی به زمان پیش از ظهور و دیگری به زمان پس از ظهور و حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مربوط است که نباید این دو دسته را به حکومت امام عجل الله تعالی فرجه الشریف نسبت داد؛ و اما آن روایاتی که به زمان ظهور حضرت مربوط است و چهره قیام حضرت را بسیار خشن نشان می دهد، چنانچه بیان شد، از نظر سندی و متنی دچار مشکل جدّی بودند که در این میان نقش پر رنگ غالیان و افراد ضعیفی همچون حسن بن علی بن ابی حمزه و پدرش و... در نقل این روایات مشاهده گردید.

در برابر روایاتی که قیام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را بسیار خشن نشان می دهد، دسته ای روایات نشان می دهند که در هنگام ظهور امام هیچ جنگ و کشتاری رخ نمی دهد. پس از بررسی آنها مشخص شد این روایات نیز قابل اعتماد نیستند و افزون بر آن امامان معصوم علیهم السلام نیز با این دیدگاه به شدت مخالفت کرده اند.

بررسی دقیق این روایات نشان می دهد که همۀ کارها در زمان قیام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف، به خودی خود و با اعجاز و تصرّفات تکوینی انجام نمی شود، زیرا در آن دوران، بحث از انتقام، اجرای حدود الهی و اقامۀ حکومت عدل جهانی وجود دارد و مسلماً، این امر بزرگ بدون برطرف کردن خارها و سنگ های سر راه آن حضرت میّسر و محقق نمی شود.

در پایان به این نتیجه می رسیم که با توجه به روایات درست، سیره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در رویارویی با دشمنان همان سیره جدّ بزرگوارشان رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام خواهد بود و اصولاً حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برای برقراری عدل،

ص:118

که خواسته طبیعی و فطری انسان هاست، ظهور خواهد کرد، بنابراین هرگز رفتار او به گونه ای نیست که مردم آرزو کنند، ای کاش او را نبینند یا به دلیل بی رحمی هایی که انجام می دهد، او را از آل محمد صلی الله علیه و آله ندانند. در حقیقت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ابتدا به روشنگری شریعت حق و آموزه های الهی برای دشمنان می پردازد و آنها را به سوی حق دعوت کند، سپس با کسانی که در واقعیت و حقیقت دشمن خدا و اهلبیت علیهم السلام هستند و حتی پس از دعوت به حق نیز لجاجت کرده، به ظلم و کارهای نابکارانه خود ادامه می دهند (سفیانی و...) وارد جنگ می شود و آنها را از بین می برند.

ص:119

ص:120

ملحقات و ضمائم

اشاره

ص:121

فهرست روایات

تصویر

ص:122

تصویر

ص:123

تصویر

ص:124

تصویر

ص:125

تصویر

ص:126

تصویر

ص:127

اسامی و شرح حال تفصیلی راویان

1. ابان بن عثمان: وی در اصل اهل بصره و در کوفه ساکن بوده و مذهب وی ناووسی است.(1)

2. ابوهریره: دربارۀ اسم وی اختلاف وجود دارد که برترین آن عبدالرّحمن بن صخر است. یکی از مسائلی که بسیاری از علمای رجال اهل سنت بر آن اتفاق نظر دارند، این است که ابوهریره مدلِّس بوده و سخنی را که از دیگران می شنیده، به رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت می داده است. ذهبی از بزرگترین رجالیون اهل سنت در شرح حال ابوهریره می نویسد: «قالَ یزیدُبن هارونَ: سَمِعتُ شُعبهَ یقولُ: کانَ أبوهُریره یدلِّسُ (2) ؛ ابوهریره تدلیس می کرد».

همچنین ابن ابی الحدید به نقل از استادش ابوجعفر اسکافی می نویسد: «عَن علی أنّه قالَ: ألا إنّ أکذَبَ النّاسِ - أو قالَ: أکذبَ الأحیاءِ - عَلی رسولِ الله أبوهریرهُ الدّوسی؛ از امیرمؤمنان علیه السلام روایت شده است که فرمود: آگاه باشید که دروغگوترین مردم بر رسول خدا صلی الله علیه و آله ابوهریره می باشد(3)».

4. ابوالقاسم شعرانی: وی فردی مجهول است.

5. احمدبن هلال عبرتایی: وی شخصی غالی و متهم در دین شمرده شده است(4) ، همچنین علامه حلی(5) ونجاشی دربارۀ وی گفته اند: «مذمت هایی دربارۀ او

ص:128


1- (1)طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفه الرجال، ص 352.
2- (2) ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان، سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 608.
3- (3) ابن ابی الحدید، عبد الحمیدبن هبة الله، شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 68.
4- (4) همان، ص 83.
5- (5) حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال (رجال)، ص 202.

از امام حسن عسکری علیه السلام نقل شده است».(1)

6. اسماعیل بن رافع ابورافع مدنی: یحیی بن معین از رجالیون اهل سنت دربارۀ وی واژه ضعیف را به کار برده است.(2)

7. بشیر نبال: علامه حلّی درباره وی گفته است: «من در روایت او متوقف هستم».(3)

8. جابربن یزید: نجاشی گفته است که وی فردی مختلط بوده است.(4)

9. حسن بن عبدالرحمن (حمانی): وی فردی مجهول است.

10. حسن بن علی بن ابی حمزه: وی شخصی بسیار ضعیف، دروغگو و غالی بوده(5) و علامه حلی در خلاصه، وی را واقفی دانسته است.(6)

11. حسن بن هارون: وی فردی مجهول است.

12. حسین بن احمد مالکی: وی فردی مجهول است.

13. حسین بن حمدان: وی فردی بسیار ضعیف و فاسدالمذهب است.(7)

14. زیادبن منذر: کنیه وی ابوجارود است. امام باقر علیه السلام به این فرد نسبت سرحوب را داده است، سرحوب نام شیطانی کور است که در دریا زندگی

ص:129


1- (1)نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، ص 83.
2- (2) جرجانی، عبدالله بن عدی بن عبدالله بن محمد ابوأحمد، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج 1، ص 280، ش 119.
3- (3) حلی، حسن بن یوسف، خلاصه الاقوال (رجال)، ص 25.
4- (4) همان، ص 129.
5- (5) طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفه الرجال، ص 443.
6- (6) حلی، حسن بن یوسف، خلاصه الاقوال (رجال)، ص 213.
7- (7) همان، ص 217.

می کند.(1) همچنین مذهب او زیدیه است.(2)

15. سلام بن مستنیر: وی فردی مجهول است.

16. در سند سویدبن عبد العزیز وجود دارد که نسائی دربارۀ وی گفته است او ثقه نیست و ضعیف است.(3)

17. عبد الله بن لهیعة بن عقبة الحضرمی: وی فردی ضعیف است، چنان که ابن معین در توصیف وی گفته است: ضعیفٌ لا یحتجُ به.(4)

18. عبدالله بن عبدالرحمن الاصمّ: وی فردی ضعیف، غالی و از دروغ سازان بصره بوده است.(5)

19. عبدالملک بن بشیر: وی فردی مجهول است.

20. عبیدالله بن شریک: وی فردی مجهول است.

21. عقبة بن یونس: وی فردی مجهول است.

22. علی بن ابی حمزه بطائنی: این شخص یکی از سران و بزرگان واقفیه است(6). شیخ طوسی نیز به واقفی بودن وی اشاره کرده و(7) ابن غضائری او را لعن

ص:130


1- (1)طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفه الرجال، ص 229.
2- (2) همان، الفهرست، ص 204.
3- (3) عسقلانی الشافعی، أحمدبن علی بن حجر ابوالفضل، تهذیب التهذیب، ج 4، ص 242.
4- (4) ذهبی، شمس الدین ابوعبد الله محمدبن أحمد، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج 4، ص 167.
5- (5) حلی، حسن بن یوسف، خلاصه الاقوال (رجال)، ص 238.
6- (6) نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، ص 250
7- (7) طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، ص 283.

نموده است(1).

23. علی بن اسباط کوفی: وی ابتدا فردی فطحی بوده(2) اما در اینکه آیا او از مذهب فطحی به سوی حق بازگشته یا خیر اختلاف وجود دارد.

24. علی بن حسن تیملی: بنابر گفته آیت الله خویی وی همان علی بن حسن بن علی بن فضال بوده(3) که شخصی فطحی مذهب می باشد.(4)

25. علی بن عباس جرازینی رازی: وی شخصی متهم به غلو و ضعیف است.(5)

26. علی بن عبدالله حسنی: وی فردی مجهول است.

27. عمربن فرات: وی فردی غالی است.(6)

28. عمروبن شمر ابوعبدالله جعفی: نجاشی گفته است که وی فردی بسیار ضعیف است.(7)

29. عیثم بن سلیمان: وی فردی مجهول است.

30. قاسم بن محمد بن حسن بن حازم: وی فردی مجهول است.

31. قاسم بن ولید همدانی: وی مجهول است.

32. محمد بن ابی عبدالله: به نظر مرحوم آیت الله خویی وی همان

ص:131


1- (1)واسطی بغدادی، احمدبن حسین، رجال ابن غضائری، ص 83.
2- (2) طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفه الرجال، ص 562.
3- (3) موسوی خویی، ابوالقاسم، ج 11، ص 345.
4- (4) نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص 258.
5- (5) همان، ص 255.
6- (6) طوسی، محمد بن حسن، رجال طوسی، ص 362.
7- (7) نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص 287.

محمدبن جعفر اسدی است(1) که به گفته نجاشی وی شخصی است که روایت هایش را از ضعفا نقل می کند و به جبر و تشبیه قائل است.(2)

33. محمد بن حسن بن جمهور: بنابر نظر آیت الله خویی وی همان محمدبن جمهور است(3) که فاسد المذهب و ضعیف است.(4)

34. محمدبن خالد: مرحوم آیت الله خویی نقل کرده است که به نظر نجاشی وی فردی مهمل است.(5)

35. محمدبن سلیمان (بصری یا دیلمی): وی فردی متهم به غلو است.(6)

36. محمدبن سنان: این فرد هم مدح شده و هم ضعیف به شمار می آید(7) و بنابر قاعده مورد قبول رجال در تعارض بین مدح و ذم، ذم مقدم می باشد.(8)

37. محمد بن عبدالله بن مهران: این شخص فردی متهم به غلو و ضعیف است.(9)

38. محمد بن علی کوفی: وی فردی بسیار بدنام و دروغگوست و علمای رجال بر بی اعتباری روایات وی حکم کرده اند. این شخص در زمان امام حسن عسکری علیه السلام می زیسته و از معاصران جناب فضل بن شاذان بوده است.

ص:132


1- (1)موسوی خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، ج 14، ص 271.
2- (2) نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، ص 373.
3- (3) موسوی خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، ج 15، ص 178.
4- (4) نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، ص 337.
5- (5) موسوی خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، ج 16، ص 62.
6- (6) طوسی، محمدبن حسن، رجال طوسی، ص 343.
7- (7) نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، ص 328.
8- (8) شانه چی، کاظم، درایة الحدیث، ص 117-118.
9- (9) طوسی، محمدبن حسن، رجال طوسی، ص 391.

فضل بن شاذان در وصف محمدبن علی کوفی می گوید: «رجلٌ کذابٌ: او مردی بسیار دروغگوست». همچنین فضل دربارۀ وی گفته: «کِدتُ أقنتُ علیه: نزدیک بود در قنوت نماز لعن و نفرینش کنم».(1)

39. محمد بن فضیل أزدی: فردی ضعیف(2) و متهم به غلو است.(3)

40. محمد بن قاسم بن عبید: وی فردی مجهول است.

41. محمد بن حسن شمون: وی فردی غالی(4) ، واقفی مذهب و فاسد المذهب است.(5)

42. مفضل بن عمر ابوعبدالله: وی هم مدح شده و هم مورد طعن قرار گرفته است. شیخ مفید دربارۀ وی می گوید: او از شیوخ اصحاب امام صادق علیه السلام و از ثقات فقهای صالح است(6) ولی نجاشی دربارۀ وی می گوید: او فردی فاسد المذهب و مضطرب الروایة می باشد.(7) بنابر قاعده مورد قبول رجال در تعارض بین مدح و ذم، ذم مقدم است.(8)

43. یونس بن ظبیان: وی فردی ضعیف و غالی است؛(9) همچنین نجاشی دربارۀ وی می گوید که هرآنچه که وی نوشته، مختلط است.(10)

44. یونس بن کلیب: وی فردی مجهول است.

ص:133


1- (1)طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفه الرجال، ص 546.
2- (2) طوسی، محمدبن حسن، رجال طوسی، ص 343.
3- (3) موسوی خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الروة ه، ج 17، ص 145، ش 11546.
4- (4) طوسی، محمدبن حسن، رجال طوسی، ص 402.
5- (5) نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، ص 335.
6- (6) مفید، محمدبن نعمان، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 216.
7- (7) نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، ص 416.
8- (8) شانه چی، کاظم، درایة الحدیث، ص 117-118.
9- (9) طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفه الرجال، ص 363.
10- (10) نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، ص 448.

حال رجال در یک نگاه

تصویر

ص:134

تصویر

ص:135

تصویر

ص:136

فهرست منابع

ص:137

الف. منابع فارسی

1. ابن بابویه، محمدبن علی، علل الشرائع، 2 جلد، ترجمه محمد جواد ذهنی تهرانی، قم، مومنین، چ اول، 1380 ش.

2. _، کمال الدین و تمام النعمه، 2 جلد، ترجمه منصور پهلوان، تصحیح علی اکبر غفاری، قم، دارالحدیث، چ اول، 1380 ش.

3. ابن قولویه، جعفربن محمد، کامل الزیارات، 1 جلد، ترجمه محمد جواد ذهنی تهرانی، تهران، پیام حق، چ اول، 1377 ش.

4. آیتی، نصرت الله، بررسی تطبیقی سیره امام علی علیه السلام و امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در رویارویی با اهل بغی، مجموعه مقالات همایش بین المللی دکترین مهدویت، شماره 4، 1388.

5. جمعی از محققان مرکز تخصصی مهدویت، آفتاب مهر، 2 جلد، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف، چاپ یازدهم، 1390 ش.

7. زبری قاینی، محمد حسن، فرهنگ اصطلاحات علم الحدیث، 1 جلد، مشهد، آستان قدس رضوی، چ اول، 1389 ش.

8. طبسی، نجم الدین؛ واعظی، سید حسن، درنگی در روایات قتل های آغازین دولت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، مجله انتظار موعود، شماره 6، 1381 ش، صفحه 355.

9. کلینی، محمدبن یعقوب، الروضة من الکافی، 2 جلد، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، تحقیق علی اکبر غفاری، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، چ اول، 1364 ش.

10. مفید، محمدبن نعمان، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، 2 جلد، تهران، اسلامیه، چ دوم، بی تا.

ص:138

11. منتظری، حسینعلی، موعود ادیان، 1 جلد، تهران، خردآوا، چ دوم، 1384 ش.

12. نعمانی، محمدبن ابراهیم، الغیبه، 1 جلد، ترجمه احمد فهری زنجانی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ چهارم، 1362 ش.

13. _، الغیبه، 1 جلد، ترجمه محمد جواد غفاری، تهران، صدوق، چ دوم، 1376 ش.

ب. منابع عربی

14. ابن أبی الحدید، عبد الحمیدبن هبة الله، شرح نهج البلاغه، 10 جلد، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، 1404 ق.

15. ابن ابی شیبه، ابوبکر عبد الله بن محمد، المصنف فی الأحادیث والآثار، 7 جلد، تحقیق کمال یوسف الحوت، الریاض، مکتبة الرشد، چ اول، 1409 ق.

16. ابن بابویه، محمدبن علی، علل الشرایع، 2 جلد، تحقیق سید محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مکتبه الحیدریه، 1385 ق.

17. _، کمال الدین و تمام النعمه، 1 جلد، تصحیح علی اکبر غفاری، قم، موسسه نشر اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1405 ق.

18. ابن جحام، محمدبن عباس بزاز، تاویل ما نزل من القرآن الکریم فی النبی وآله، 1 جلد، تحقیق فارس تبریزیان، قم، الهادی، چ اول، 1420 ق.

19. ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی، دعائم الإسلام، 2 جلد، تحقیق آصف فیضی، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، چ دوم، 1385 ق.

20. ابن خلدون الحضرمی، عبد الرحمن بن محمد، مقدمة ابن خلدون، بیروت، دارالقلم، چ پنجم، 1984 م.

21. ابن شهرآشوب مازندرانی، محمدبن علی، مناقب آل ابی طالب علیهم السلام، 4 جلد، قم، علامه، چ اول، 1379 ق.

ص:139

22. ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، 1 جلد، تعلیق شیخ حسین اعلمی، بیروت، موسسه الاعلمی، چاپ اول، 1417 ق.

23. ابن قولویه، جعفربن محمد، کامل الزیارات، 1 جلد، تحقیق جواد قیومی، قم، موسسه نشر اسلامی، چ اول، 1417 ق.

24. ابن کثیر الدمشقی، إسماعیل بن عمر ابوالفداء القرشی، البدایة والنهایة، 14 جلد، بیروت، مکتبة المعارف، بی تا.

25. اردبیلی، محمدبن علی، جامع الرواة، 2 جلد، قم، مکتبه محمدی.

26. ازدی نیشابوری، ابومحمد فضل بن شاذان، الایضاح، بیروت، موسسه الاعلمی، چ اول، 1402 ق.

27. استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، 2 جلد، قم، مدرسه امام مهدی، چ اول، 1407 ق.

28. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، حلیة الأبرار فی احوال محمد و آله الأطهار علیهم السلام، 5 جلد، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چ اول، 1411 ق.

29. تمیمی، ابی یعلی موصلی احمدبن علی، مسند ابی یعلی، 13 جلد، تحقیق حسین سلیم اسد، دمشق، دارالمامون للتراث، چ اول، 1404 ق.

30. جرجانی، عبدالله بن عدی بن عبدالله بن محمد ابواحمد، الکامل فی ضعفاء الرجال، 7 جلد، تحقیق یحیی مختار غزاوی، بیروت، دار الفکر، چ سوم، 1409 ق - 1988 م.

31. جزری، عزالدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، 7 جلد، تحقیق عبد الله القاضی، بیروت، دارالکتب العلمیة، چ دوم، 1415 ق.

32. حلی، حسن بن یوسف، خلاصه الاقوال (رجال)، 1 جلد، تصحیح سید محمد صادق بحرالعلوم، قم، مکتبه الرضی، چاپ دوم، 1381 ق.

ص:140

33. حلی، عزالدین حسن بن سلیمان، مختصر بصائر الدرجات، 1 جلد، نجف، الحیدریه، چاپ اول، 1370 ق.

34. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، 1 جلد، تحقیق موسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، چ اول، 1413 ق.

35. خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الاثر، 1 جلد، تحقیق سید عبداللطیف حسینی کوه کمری قم، بیدار، 1401 ق.

36. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایه الکبری، 1 جلد، بیروت، موسسه البلاغ، چ اول، 1406 ق.

37. دانی، عثمان بن سعید، السنن الوارده فی الفتن، 6 جلد، ضیاء الله بن محمد إدریس المبارک فوری، الریاض، دار العاصمة، چ اول، 1416 ق.

38. ذهبی، شمس الدین ابوعبدالله محمدبن أحمد، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، 8 جلد، تحقیق الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1995 م.

39. _، سیر اعلام النبلاء، 23 جلد، بیروت، موسسه الرساله، چ سوم، 1405 ق.

40. راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، 3 جلد، تصحیح موسسه امام مهدی، قم، موسسه امام مهدی، چ اول، 1409 ق.

41. شریف الرضی، محمدبن حسین، نهج البلاغة، 1 جلد، تحقیق صبحی صالح، قم، هجرت، چ اول، 1414 ق.

42. شیبانی، احمدبن حنبل، مسند احمد، 6 جلد، بیروت، دارالفکر، بی تا.

43. صفار، محمدبن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلی الله علیه و آله، 1 جلد، تصحیح محسن بن عباسعلی کوچه باغی، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی،

ص:141

چ دوم، 1404 ق.

44. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب، تاریخ الأمم والرسل والملوک (تاریخ الطبری)، 5 جلد، بیروت، دارالکتب العلمیة، چ اول، 1407 ق.

45. _، دلائل الامامه، 1 جلد، قم، مکتبه الرضی، چ سوم، 1363 ش.

46. طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفه الرجال، 1 جلد، تصحیح حسن مصطفوی، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348 ش.

47. _، تهذیب الأحکام، 10 جلد، تحقیق حسن الموسوی خرسان، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چ چهارم، 1407 ق.

48. _، رجال طوسی، 1 جلد، تصحیح جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجامعة المدرسین، چاپ سوم، 1373 ش.

49. _، الغیبه، 1 جلد، تحقیق عباد الله تهرانی و علی احمد ناصح، قم، موسسه المعارف الاسلامیه، چ اول، 1411 ق.

50. _، الفهرست، 1 جلد، تصحیح جواد قیومی، قم، موسسه نشر الفقاهه، چ اول، 1417 ق.

51. عسقلانی الشافعی، أحمدبن علی بن حجر ابوالفضل، تهذیب التهذیب، 14 جلد، بیروت، دارالفکر، چ اول، 1404 ق.

52. عیاشی سلمی سمرقندی، محمد بن مسعود بن عیاش، تفسیر العیاشی، 2 جلد، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، المکتبه العلمیه الاسلامیه، بی تا.

53. قرشی المصری، ابوالقاسم عبد الرحمن بن عبد الله عبد الحکم بن أعین، فتوح مصر وأخبارها، 1 جلد، تحقیق محمد الحجیری، بیروت، دار الفکر، چ اول، 1416 ق - 1996 م.

54. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیرقمی، 2 جلد، تصحیح سید طیب موسوی

ص:142

جزائری، قم، مکتبه العلامه، 1387 ق.

55. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، 1 جلد، قم، داوری، بی تا.

56. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، 8 جلد، تحقیق غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ چهارم، 1407 ق.

57. مجلسی، محمد باقربن محمد تقی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار علیه السلام، 111 جلد، تحقیق جمعی از محققان، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، چ دوم، 1403 ق.

58. مروزی، نعیم بن حماد، الفتن، 1 جلد، تحقیق سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، 1414 ق.

59. مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، 1 جلد، تصحیح علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بی تا.

60. _، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، 1 جلد، تحقیق علی میرشریفی، قم، کنگره شیخ مفید، چ اول، 1413 ق.

61. _، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، 2 جلد، تصحیح مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، دارالمفید، 1413 ق.

62. مقدسی شافعی، یوسف بن یحیی، عقد الدرر، 1 جلد، تحقیق عبدالفتاح محمد الحلو، قم، مسجد مقدس جمکران - نصایح، چ اول، 1416 ق.

63. موسوی خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، 23 جلد، قم، مدینه العلم، چاپ سوم، 1403 ق.

64. نجاشی، احمدبن علی، رجال نجاشی، 1 جلد، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعه لجامعة المدرسین، چ ششم، 1365 ش.

65. نعمانی، محمدبن ابراهیم، الغیبه، 1 جلد، تحقیق فارس حسون، قم،

ص:143

انوارالهدی، چ اول، 1422 ق.

66. نویری، شهاب الدین أحمدبن عبد الوهاب، نهایة الأرب فی فنون الأدب، 33 جلد، تحقیق مفید قمحیة وجماعة، بیروت، دار الکتب العلمیة، چ اول، 1424 ق - 2004 م.

67. واسطی بغدادی، احمد بن حسین، رجال ابن غضائری، 1 جلد، تحقیق سید محمد رضا جلالی، قم، دارالحدیث، چ اول، 1422 ق.

68. هیئت علمی موسسه معارف اسلامی، معجم احادیث امام مهدی علیه السلام، 8 جلد، قم، موسسه معارف اسلامی، چ اول، 1428 ق.

نرم افزارها:

1. جامع الاحادیث نور، نسخه 3/5، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، 1390 ش.

ص:144

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109